تقسیمات اداری از سال (1773) به بعد درست از زمانی که تیمور شاه کابل را پایتخت خود قرار داد. آن «شهر» همیشه مرکز پادشاهی افغانستان بوده است. شاهزادگان ولایت را کم و بیش خودمختاری داده بودند. مهمترین ولایات تحت کنترل شاهزادگان و امیران، کابل، قندهار، هرات، ترکستان افغانستان، قطغن و بدخشان بودند. امیر عبدالرحمن خان 1901ـ1880 که از سوی بریتانیا به عنوان امیر کابل و حواشی آن به رسمیت شناخته شد دامنه قلمرو سلطنتیاش را به ولایات هرات، ترکستان افغانستان، هزارهجات، نورستان و بدخشان گسترش داده بود. در زمان نادرشاه «33ـ1921» افغانستان به پنج ایالت اصلی و یا عمده و چهار ایالت فرعی تقسیم گردید. بعد از حکومت مشروطه و تصویب قانون اساسی در سال 1964 افغانستان به 26 ولایت تقسیم شده که هر کدام به دلیل اهمیت و چگونگی انکشاف آن به گروههای یک، دو و سه تقسیم گردیده بودند. کابل، غزنی، گردیز، جلالآباد، مزار شریف، هرات و قندهار جزء مراکز درجه یک ولایات در تقسیمات کشوری قرار گرفتند. هر کدام از این ولایات به وسیله فرمانداری «والی»، اداره میشد که در برابر وزارت داخله در کابل مسئولیت داشتند. مضافاً این که نمایندههایی در هر ولایت وجود داشت که روند اجرایی کار را مستقیماً به کابل گذارش میدادند. هر ولایتی دارای چندین «ولسوالی» بود که به وسیله مسئولی به نام «ولسوال» اداره میشدند و ولسوالیها در برابر «والی» مسئولیت داشته و میبایست گزارش کار را به آنها میدادند، البته هر ولسوال امکان داشت چندین علاقهداری را نیز اداره کند. علاقهداریها در روستاهای مهم مستقر و در قبال ولسوالیها مسئولیت مستقیم داشتند، علاقهداریها به تناسب جمعیت آنان به چهار گروه تقسیم میشدند. در سال 1970 افغانستان به 26 ولایت شش ولسوالی بزرگ «لوی ولسوالی» 175 ولسوالی و 118 علاقهداری تقسیم شده بودند؛ در حال حاضر افغانستان دارای 34 ولایت می باشد . واحدهای کوچک روستایی به وسیله رئیس روستا که معروف به «قریهدار» ملک، و ارباب بود اداره میشد. آنها نقش رابط را بین روستا و رئیس بخش «علاقهدار» داشتند. اما شهرها به نواحی مختلف تقسیم میشدند.
کلمات کلیدی:
ولایت ارزگان Uruzgan به مرکز«ترین کوت» مساحت 295.29 کیلومتر مربع، جمعیت 29/295 کیلومتر مربع، جمعیت 465000 نفر)
ولایت بادغیس Badghis به مرکزیت «قلعه نو» (مساحت 21/858 و 21 کیلومتر مربع جمعیت 224000 نفر)
ولایت بامیان Bamianبه مرکزیت «بامیان» (مساحت 17/414 کیلومتر مربع جمعیت 281000 نفر)
ولایت بدخشان Badakhashan به مرکزیت »فیض آباد» (مساحت 47/403 کیلومتر مربع، جمعیت 521000 نفر)
ولایت بغلان Baghlan به مرکزیت «بغلان » (مساحت 17/109 کیلومتر مربع، جمعیت 517000 نفر)
ولایت بلخ Balkh به مرکزیت «مزار شریف» (مساحت 12/593 کیلومترمربع جمعیت 610000 نفر)
ولایت پروان Paruan به مرکزیت «چاریکار» (مساحت 9/399 کیلومتر مربع ، جمعیت 528000 نفر)
ولایت پکتیا Paktia به مرکزیت «گردیز» (مساحت 9/581 کیلومتر مربع، جمعیت 506000 نفر)
ولایت پکتیکا PaktiKa به مرکزیت «شرنه» (مساحت 19/336 کیلومتر مربع، جمعیت 256000 نفر)
ولایت پنجشیر
ولایت تخار Takhar به مرکزیت «تالقان» (مساحت 12/376 کیلومتر مربع جمعیت 544000 نفر)
ولایت جوزجان Jowzjan به مرکزیت «شبرغان» (مساحت 25/553 کیلومتر مر بع، جمعیت 616000 نفر)
ولایت خوست
ولایت دایکندی
ولایت زابل Zabol به مرکزیت «قلات» (کلات) (مساحت 17/293 کیلومتر مربع جمعیت 1888000 نفر)
ولایت سر پل
ولایت سمنگان Samangan به مرکزیت «آیبک» (سمنگان) (مساحت 15/565 کیلومتر مربع، جمعیت 274000 نفر)
ولایت غزنی Ghazni به مرکزیت «غزنی» (مساحت 23/378 کیلومتر مربع، جمعیت 676000 نفر)
ولایت غور Ghowr به مرکزیت «چخچران» (مساحت 38/666 کیلومتر مربع، جمعیت 354000 نفر)
ولایت فاریاب Faryab به مرکزیت «میمنه» مسساحت 22/279 کیلومتر مربع جمعیت 610000 نفر)
ولایت فراه Farah به مرکزیت «فراه» (مساحت 47/788 کیلومتر مربع، جمعیت 245000نفر)
ولایت قندهار Qandahar به مرکزیت «قندهار» (مساحت 47/675 کیلومتر مربع جمعیت 598000 نفر)
ولایت کابل kabul به مرکزیت «کابل» (مساحت 4558 کیلومتر مربع، جمعیت 1/518000نفر)
ولایت کاپیسا kapisa به مرکزیت «محمودراقی» (مساحت 1/871 کیلومت مربع جمعیت 262000 نفر)
ولایت قندوز Qanduz به مرکزیت «قندوز» (کندز) (مساحت 7/827 کیلومتر مربع،جمعیت 583000 نفر)
ولایت کنر Konarha به مرکزیت «اسد آباد» (مساحت 10/479 کیلومتر مربع، جمعیت 262000 نفر)
ولایت لغمان Loghman به مرکزیت مهترلام (مساحت 7210کیلومتر مربع جمعیت 325000 نفر)
ولایت لوگر Lowgar به مرکزیت «برهکی» (مساحت 4652 کیلومتر مربع، جمعیت 226000 نفر)
ولایت ننگرهار Nangarhar به مرکزیت «جلال آباد» (مساحت 7616 کیلومتر مربع جمعیت 7820000 نفر)
ولایت نورستان
ولایت نیمروز Nimruz به مرکزیت «زرنج» (مساحت 41/356 کیلومتر مربع، جمعیت 108000نفر)
ولایت وردک Vardak به مرکزیت »میدان شهر« (مساحت 9023 کیلومتر مربع، جمعیت 301000 نفر)
ولایت هرات Harat به مرکزیت «هرات» (مساحت 61/315 کیلومتر مربع، جمعیت 808000 نفر)
ولایت هلمند Helmand به مرکزیت «لشگرگاه» (مساحت 61/829 کیلومتر مربع، جمعیت 542000 نفر)
کلمات کلیدی:
کشور افغانستان از معدود کشورهایی است که محصور در کوهستانها و خشکیها است. مناطق مختلف این کشور اغلب پوشیده از کوهاست اما در جنوب و جنوب شرقی مناطق پستی نیز وجود دارد. مرتفعترین و معروفترین رشته کوههای آن عبارتاند از: هندوکش، بابا، سلیمان، سفید کوه و سیاه کوه. مرتفعترین قله کوههای آن، «نوشاخ» با ارتفاع 7485 متر در رشته کوه هندوکش شرقی میباشد
کوهای مشهور افغانستان :
کوه چگائی
کوه سلیمان
تور غر (سیاه کوه) 3982 متر
گل کوه
سیاه کوه
فیروز کوه یا سفید کوه
سلسله کوه تیر بند ترکستان
کوه بابا 5413 متر
سلسله کوه خواجع محمد
هندوکش 6298 متر
کوه پامیر 6281 متر
کوه واخان
سفید کوه 4755 متر
شاه مقصود 2773 متر
بالا کوه 3872 متر
هزار جات 4101 متر
دوشاخ 2110 متر
یاه بند (2560 متر
بلندترین نقطه: قله نوشاک (Nowshâk) به ارتفاع 5 7?48 متر از سطح دریا.
پایین ترین نقطه: رود آمودریا (Amu Darya) به ارتفاع 258 متر از سطح دریا.
کلمات کلیدی:
بیم ها و امیدهایی که با معادن افغانستان گره خورده
نتایج پژوهشهای زمین شناسان آمریکایی ارزش معادن زیرزمینی افغانستان را بیش از یک هزار میلیارد دلار وهمچنان ارزیابی های دولت افغانستان این ارزش را به بالای سه هزار ملیارد دالر تخمین نموده است.
این گروه تحقیقاتی گفته اند که ذخایر زیرزمینی مس، آهن، نیوبیوم، لیتیوم و طلا در افغانستان، وجود دارد، آگاهان امور معتقد اند که قبل از استخراج این معادن میتوان برای جامعه جهانی این اطمینان را ایجاد کرد که مصرف پول و نیروی آنها در افغانستان، در صورتی که این کشور بتواند به یکی از مهمترین مراکز معدنی جهان تبدیل شود، به هدر نرفته است.
تخمین ارزش در هزار ملیارد دالر
آهن: 421 میلیارد دلار با ضریب 3= 1263 ملیارد دالر
مس: 274 میلیارد دلار با ضریب 3= 722 ملیارد دالر
لیتیوم: 148 ملیارد دالر با ضریب 3= 444 ملیارد دالر
نیوبیوم: 81 میلیارد دلار با ضریب 3=243ملیارد دالر
کبالت: 51 میلیارد دلار باضریب 3= 153 ملیارد دالر
طلا: 25 میلیارد دلار باضریب 3 = 75 ملیارد دالر
در مجموع برابر به 2900 ملیارد دالر
مقامات افغان باور دارند که سرمایه گذاری روی این معادن، می تواند افغانستان را از کمک های اقتصادی جامعه جهانی بی نیاز کند.
کشف یک میدان نفتی غنی در شمال افغانستان توسط کارشناسان افغان وبین المللی که میزان نفت آن یک میلیارد و هشتصد میلیون بیلر برآورد شده و از جمله ششمین میدان های نفتی کشف شده در این کشور میباشد، امید واری دیگری ایست که در صورت برخورد مسوؤلانهء مقامهای این کشور میتواند شمه ای از دشواری را کاهش دهد و از وابسته گی به کمک های نقدی خارجی بکاهد.
اما به نظر می رسد نا امنی در مناطقی از افغانستان، از چالشهای اصلی بر سر راه سرمایه گذاری و آغاز کار استخراج این معادن ومیدانهای نفتی میباشد.
August 18th, 2010
کلمات کلیدی:
نکات جالب جغرافیا یی :
انسان در قطب شمال هرگز دچا ر سرماخوردگی نمی شود. در قطب، نه تنها دچار آنفولانزا نمی شویم، بلکه از بیماری هایی که با ویروس و میکروب انتقال پیدا می کنند نیز در امانیم. در این منطقه از زمین، هوا به قدری سرد است که هیچ نوع موجود زنده ی میکروسکپی نمی تواند زنده بماند.
باران باعث از بین رفتن رطوبت زمین می شود. برای تولید باران، رطوبت هوا گرفته شده، در ابر های بارانی متمرکز می شود.اگرچنین نبود، رطوبت همه جا را می گرفت و ما همیشه غرق در رطوبت و عرق بودیم و زمین همواره لزج و لغزنده بود، درست مثل حمام بخار.
هوا درسیبری چنان سرد است که بخار هوای موجود در بازدم انسان در هوا منجمد شده و با صدای خاصی به زمین می افتد.
نور خورشید فقط تا عمق 400 متری آب نفوذ می کند.
در هر جزر و مد وزن ما اندکی تغییر پیدا می کند.
نور خورشید فقط تا عمق 400 متری آب نفوذ می کند.
در هر جزر و مد وزن ما اندکی تغییر پیدا می کند.
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
بامیان؛ آب و خاک و آفتاب
| ||||
بامیان، اگرچه درجنگ های سه دهه گذشته افغانستان، از آسیب مصون نمانده، اما از زمان سقوط طالبان در نزدیک به هفت سال پیش، از آرام ترین ولایت های این کشور بوده است. این ولایت با مناظر طبیعی زیبا و آثار تاریخی عمیقاً زخم خورده - اما همچنان جذاب -، هنوز هم می تواند از قطب های جذب جهانگردی در افغانستان باشد.
بند امیر در سال های پیش از جنگ، پذیرای شمار زیادی از جهانگردان خارجی بود، همچنان زیبایی های خودش را حفظ کرده است. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_1").style.display = "none"; به دلیل ناهموار و خاکی بودن راه های منتهی به ولایت بامیان، اکنون دیگر کمتر مسافری از این زیبایی ها استفاده می کند. بیشتر استفاده کنندگان از این قایق های موتوری هم، مردم محلی هستند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_2").style.display = "none"; نام بامیان از گذشته تا هنوز، تصویر پیکره های بزرگ بودا را در ذهن ها تداعی می کند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_3").style.display = "none"; این دو پیکره ارزشمند، در واپسین سالهای حاکمیت طالبان بر افغانستان، به فرمان رهبران این گروه تخریب شد. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_4").style.display = "none"; در اوایل سقوط طالبان، تبلیغات زیادی در مورد بازسازی این دو پیکره وجود داشت، اما به نظر نمی رسد بیش از بستن یک داربست فلزی و قرار دادن چند مانع، کار دیگری در این زمینه انجام شده باشد. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_5").style.display = "none"; بیشترینه مردم بامیان، پیشه کشاورزی و دامداری دارند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_6").style.display = "none"; زنان در بامیان حضور پررنگی در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی دارند. در جریان انتخابات ریاست جمهوری چهار سال پیش افغانستان نیز، بامیان از ولایت هایی بود که درصد زیادی از رای دهندگان آن را زنان تشکیل می دادند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_7").style.display = "none"; اهالی بامیان، مردم فقیر، اما آرامی هستند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_8").style.display = "none"; در سرتاسر ولایت بامیان، فقط یک جاده آسفالت وجود دارد که آن هم اخیراً و با کمک کشورهای خارجی بازسازی شده است. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_9").style.display = "none"; برگزاری این جشنواره محلی تئاتر، نشان می دهد که فقر و دور افتادگی، باعث دور ماندن مردم بامیان از فعالیت های فرهنگی نشده است. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_10").style.display = "none"; به دلیل خاکی و ناهموار بودن راهها، بیشتر مردم بامیان از چارپایان برای حمل و نقل استفاده می کنند. < language=Java>document.getElementById("picGalleryNo_11").style.display = "none"; به گفته گزارشگر بی بی سی که اخیراً از بامیان بازدید کرده، روستاییان این ولایت می گویند علیرغم سرازیر شدن میلیاردها دلار کمک خارجی به افغانستان، در شش -هفت سال گذشته تغییری در زندگی آنها وارد نشده است. |
کلمات کلیدی:
موقعیت ژیوپولیتیک افغانستان
قسمت سوم و پایانی
به دنبال یک هدف مقدس فرستادند تا یک حکومت متمرکز دینی را برقرارگردانند وتنطیم های جهادی را که از جنگ با یکدیگر پرهیز نمی کردند بر سر جای شان بنشانند. آنها هم نقشی که دیگران برای شان تهیه بودند ظاهر شدند. آنها چشم بسته چون مهره های یک شطرنج پیچیده بکار رفتند ومرتکب کارهای شدند که همه از آنها اطلاع داریم.
مقصر اصلی کی بود؟ طالبها یا طالب طالبها؟
علی شریعتی نظریه پرداز اسلامی درچنین مواردی ابراز نظر می کرد: در بیشتر جنگها آنهایی که با هم می جنگندهمدیگر را نمی شناسندوبرای آنهایی می جنگند که همدیگر رت خیلی خوب می شناسند!
ایجاد وحذف طالبها هر دو بر خوردهای ابزاری به قصیه بودند،برخوردهایی که ادعای زیادی را زیرسوال می برند.
اکنون که دیگر مصرف طالبها به آخر رسیده است، همه چون کالاهای نا کارآمدآنها را دور انداخته اند.انگلیس،امریکا ،عرب سعودی وپاکستان . پرویزمشرف که تا دیروز سنگ دوستی طالب رابه سینه می زدامروز با کمال چشم پاره گی بر سرآنها می زند وبا چهارکتاب ملامت شان می کندو دیگران نیز همینطور!به حق که سیاست چه کار های که نمی کند.
به این صورت می بینیم که بازی های سیاسی .برخورد های ابزاری انسان را از کجا به کجا پایین میکشد. کشوری را به خاکستر می نشاند، ملتی را به خاک و خون می کشد، جماعتی را بد نام می کندوافرادی را در سطح یک شی بی ارزش !تنزیل مقام می دهدتا هدفی بر آورده گردد.
اکنون که امریکارا فاجعه دردناک و غیرانسانی یازدهم سپتامبر از خواب گران بیدار کرده و ناگزیر به بازاندیش وبازخوانی حقایق روزگار ما نموده است باید اذعان کرد که اقداماتش درخذف طالبها وتنبیه پرویزمشرف وکوتاه کردن دست «پاسداران!»ایران تاییدکردنی وحتی ستودنی می نماید به این شرط که باز زیرکاسه نیم کاسه ای نباشد.
یک یا چند جریان مشخص سیاسی ، این فرد یا آن فرد معین نیست.این درد بیدرمان عمر تاریخی یک ملت است. اکنون در پای حصار شکست ، همه با ملامت کردن یکدیگر، برف بام خودرا بر بام همسایه می اندازیم. کار بی حاصل که جز تشدید نفاق وشقاق سودی ندارد. چپ وراست ووسط ما همه کفر ودین شانرا آزمودندوطرفی نبستند، نه اینکه مایل نبودندکار خوب انجام دهند بلکه همه می خواسنتد سر بلند از بن بست تاریخ بگذرنداما نتوانستند.چرا؟ بخاطرچه؟ روشنفکران ما باید درون سوال انحطاط را بشکافند وپاسخهایی مناسب بیابند.
بزبان ساده ما کماکان مردمی زمین بسته وعنعنی هستیم و دربطن متن ساختار قوم ،قبیله رسته ودسته های دیروزی زندگی می کنیم . از همان روز تولد ما را با قنداق ، ریسمان پیچ کرده اندو نگذاشته اند که آزادی ! را حس کنیم . تا خوسته این به اندازه گرفت عقل و فهم خود دنیا را بشناسیم بزرگترها ، دنیا را به نتاسب درک ودریافت خودشان برای ما خط اندازی کرده اندو چپ وراست قومانده داده اند، وتا خواسته ایم بی رخصت آنها دنیای آزادتر وبزرگتر را بشناسیم با پس گردنی وشلاق راه ما را بریده اند وترس صدها بلای آسمانی و زمینی را در دلهای ما ریخته اند.سر انجام بی آنکه به فردیت مستقل خویش برسیم چیزی از جنس و قماش آنها شده ایم . آنهایی که خود سایه بجا مانده رفتگان خود بوده اند!از همین سبب در بزرگسالی آدمهای تک خطی یا محدود ، خودخواه وخشومن طلب بار آمده ایم . شخصیت هایی آزادی سیتز ودیکتاتورمآب چنین خصایصی در تمام شوون زندگی ما خود را نشان داده است ونگذاشته که به استقلال رای وفردیت وارسته خویش برسیم.
ما زندگی کردن در بین عقاید گوناگون را که رکن مهم آزادی است یا تجربه نکرده ایم یا در بیست ودوسال جنگ خانمانسوز بیش از هر چیزی آزادی های مدنی وسیاسی ما زیر سوال رفته است وبازیافت حداقل آن بر بادها عجالتا با کار فرهنگی ودادن هوشیاری به مردم در مانده ما میسر است.
اما آزادی یک مفهم کلی مجرد وانتزاعی نیست بلکه حقیقتی لمس کردنی ویا دریافتنی است. اگر آزادی از «آزادی مدنی» را بخواهیم به خودکامگی واستبداد می رسیم ، به آن راه ورسمی که در سرزمین ما سیوه متداول اراده سیاسی واداره سیاسی بود ه است.
اگر آزادی از نظام ونظم عمومی را بخواهیم باید راه جنگل را پیش بگیریم چه در آن جاچنین فراغتی فرجی وجود دارد.
پس آن آزادی اصیل ،قانونمندوپدرمادر داری! که باید بخاطرش قلم وقدم بزنیم چیست و چگونه دستیاب می شود؟
چنین آزادی ای در تاریخ ما وجود نداشته است. با تاسف هیچگاه مجالی برای ابراز اراده آزاد مردم افغانستان موجود نبوده وتاریخ وجغرافیای ما با پنچه آهنین قدرتمند خودی وبیگانه شکل یافته است.
ملت ما درتمام نبردهایش بخاطر آزادی هرگز سایه سار آرامبخش آزادی را ندیده وشهد شیرین استقلال را نچشیده است. پیامد هرپبروزی تاریخی ، آغاز دور دیگر ادبار و اسارت برای رعیت بوده است. بنابراین،آزادی به عنوان یک مفهوم رهای بخش وسعادتبار درفرهنگ سیاسی ما جایی نداشته وبه گونه های مختلف، مورد سوء تعبیر سوء استفاده وسوء استعمال قرار گرفته است. پس رسیدن به تعریفی مناسب برای «آزادی!» اولین فرض مبرم کارپژوهشی ما است.
آزادی را درکجا می توان یافت؟ در کتابها، در ایدیولوژی ها، در منش وکنش زمامدارها وشخصیت های مهم اجتماعی ! در کجا!ما با هزار دریغ آزادی رادرتمام آن گستره های سراغ گرفته ایم به غیراز جایگاه ،پایگاه وخاستگاه راستین آن.
خاستگاه راستین آزادی در کجاست؟ درچین وماچین؟ در روم و ری ؟ در ایران وتوران؟ درکجا؟
مولانای رومی خداوندگار بلخ بامی قرنها پیش زتهار داده است:
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همین جاست بیایید بیایید!
معشوق توهمسایه دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یکبار از این خانه ،براین بام برایید!
مبدا و مرجع ومنشا آزادی استقلال عمل ونظر مردم ساده متعارف است کسانیکه درطول تاریخ برای یک بار هم مجال نیافته اند که حرف خود شانرا بزنند ودرد خود شان را گویند. همیشه میر وملک ، ارباب وخان و « با کلاه وبی کلاه!» به حساب حق ناسپرده توکیل اختیار! و وکیل بی وکالت !بجای مردم حرف زده اند، به این گمان که آنها صغیر اندوباید ولی ، وصی و قیم داشته باشند. یک مشکل لاینحل حقوقی ـ اندیشه که باید روشنفکران ما به آن بیاندشند،راه یکی شدن با مردم را نشان بدهند وراه های حل پیشنهادی دیگران را از تونل روان و پرویزن وجدان وایمان ومسایل روزمره گی مردم بگذرانند.
سوکمندانه باید گفت که ماسوال مبرم انحطاط و زوال اندیشه، در جامعه خود را خوب طرح نکرده ایم.
شناخت ما از سوخت و ساخت محیط فردی و اجتماعی ما شناختی سراپا ایدیولوژیک !و جامعه شناختی بوده است ـ همان طرز نگرشی که الزاما نتیجه ای جز شکست نداشت ونخواهد داشت. نتیجه اجتناب ناپذیر بر یک فامول نادرست جواب نادرست است. واین مشکل یا خیلی بد تجربه کرده ایم . صاحبان عقاید متفاوت را دشمن خونی وآشتی ناپذیر خود انگاشته ایم واگر دشت ما رسیده است لحظه ای در سربریدن وریشه کن کردنش درنگ نکرده ایم و برای چنسن کنشی صدها دلیل شرعی وناشرعی وسیاسی و نظری دست پا کرده ایم . از این جاست که همه دشمن خونی همدیگر هستیم و فقط حذف کامل طرف ! مدنظر ما می باشد.
از این جاست که ما عنعنه زده!خشونت زده!واستبدادزده ! هستیم و در درون محدودیت ها وحصار های جغرافیایی ، تاریخی،روانی واندیشه ای زندگی می کنیم وتا رسیدن به دموکراسی وآزادی فرسخها فاصله داریم.
بذرآزادی در زمین وزمینه خواست تمام آحاد واقشار یک ملت نمو می کند وسبز می شودوملت نیز به مناسبت وتقریب هر مساله ای، حق رجوع مجدد به ارادهء خویش را دارد تا به هیج قید وبندی نظامهای سیاسی را بیازماید ، خوب وخراب کارگزاران امور را نقد کند ومگذارد که مفاسد اجتماعی بخاطر ترس از اربابان اقتدار ته نشین شود وازنظرها پوشیده بماند.
به پنداشت این قلم از این راه میتوان به آزادی رسید تا نظر دیگر قلمزنان وروشنگران ما چه باشد؟
فهرست منابع
1.ایران در آستانه سال 2000 ،نشر کردهAssoucitien des Chercheurs Iranien چاپ اول ( پاریس 1373 ) ص 10
2.جواهرلعل نهرو ،نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمودتفضلی ، بخش سوم ،چاپ دوم (تهران ، انتشارات امیرکبیر، فروردین ماه 1343 ص 1662
3.همان کتاب 1660
4.هفته نامه امید شمراه 173 ص 3 ،چاپ ایالات متحده امریکا
5.هفته نامه امید شمراه 172 ص 3 ،چاپ ایالات متحده امریکا
6.خاییفیس ، مناسبات اتحادشوروی با همسایگانش ، چاپ اول ، مسکو 1368 ص 315
کلمات کلیدی:
معادن افغانستان
تحقیقات جیولوجیکیمیرساند که 24 نوع مواد معدنی در 89 منطقهء افغانستان موجود بوده و قابل استفاده می باشد، اما تا اکنون تقریباً از این معادن استفاده صورت نگرفته است
اکثر این معادن از لحاظ اقتصادی ارزش زیاد داشته و میتوان اظهار داشت که افغانستان از نظر داشتن معادن غنی بوده و آیندهء درخشان را از این جهت در قبال دارد
:لاجورد
در افغانستان انواع احجار کریمه وجود دارد که لاجورد نسبت به مقدار نوعیت بهتر آن شهرت جهانی دارد. معادن لاجورد عموماً در ارتفاعات بلند شمال افغانستان واقع گردیده و مهمترین معدن آن در سرسنگ بدخشان واقع است. به مسافه تقریباً 12 کیلو متر دور تر از این معدن پنج ذخیره دیگر لاجورد قرار دارد که مقدار آن به 1300 تن تخمین شده است
:طلا
استحصال طلا از زمان سابق در افغانستان مروج بوده و ذخایر طلا از ناحیه بدخشان تا کندهار توسعه یافته است، اما بصورت عموم تعداد ذخایر آن به شش معدن بالغ میگردد و مهمترین آن در .یفتل بدخشان موقیعت دارد
:ذغال سنگ
.ذغال سنگ از جملهء منابع عمدهء تولید انرژی افغانستان بوده خاصتاً به صورت فعلی که منابع نفت و گاز قیمت آن روز افزون است بنا ءً ذغال سنگ بحیث یک انرژی نسبتاً ارزان حایز اهمیت میباشد
:گازطبیعی نفت
سال 1935 به اینطرف از طرف جیولوجست های افغانی و خارجی برای تفحص نفت در نقاط مختلف کشور شروع شده بود، معلوم گردیده بود که نفت در بسیاری از نقاط کشور مانند ساحات شمالی غربی و جنوبی موجود بوده اما نظر به عدم موجودیت سرمایهء کافی و پرسونل فنی و مجرب تا کنون استخراج آن امکان پذیر نیست. در حال حاضر ذخایر تثبیت شدهء نفت در ولایت جوز جان موقیعت دارد که ذخایر نفت انگوت قابل ملاحظه بوده، ده میلیون تن ذخایر نفت آن تثبیت شده است
:آهن
با در نظر داشت تفحصات که صورت گرفته است افغانستان از لحاظ داشتن آهن مرغوب و موجودیت سنگ آهن نسبتاً غنی می باشد، زیرا تنها در سلسله کوه بابا موجودیت هشت ذخیره معدن آهن تثبیت گردیده است که از آنجمله معدن آهن حاجی گک در 45 کیلو متری جنوب شرق شهر بامیان حایز اهمیت فوق العاده می باشد، چه ذخایر توده های آن به 108 ملیارد تن تثبیت گردیده است
:مس
از مطالعات و تفحصات جیو لوجست ها چنین استنباط میگردد که در حدود دوازده توده ذخایر مس در نقاط مختلف افغانستان موجود است. ساحات جنوبی و حصص مرکزی که از پروان تا کندهار و فراه را دربر میگیرد توده های معادن مس بصورت پراگنده اخذ موقع کرده است، اما توده های معادن مس که بین منطقه کجکی و مقر قرار دارد اهمیت خاص میباشد
:بیرایت
.بیرایت مادی ایست که در تفحصات استخراج نفت گاز بکار میرود. موجودیت آن در بعضی از نقاط افغانستان تثبیت گردیده است. مهمترین معادن آن در جنگلات هرات است، که ضخامت رگ های آن از نیم تا 3 متر میرسد و هر رگ آن 30 تا 300 متر طول دارد. محتویات بیرات در این رگها 85 تا 95 فیصد تثبیت شده است. و ذخایر مجموعی آن به 8 ،1 میلیون تن بالغ میگردد
کلمات کلیدی:
هامون هلمند در جنوب غرب افغانستان
هامون پوزک در جنوب غرب افغانستان
هامون صابری در جنوب غرب افغانستان
بند امیر در بامیان
جهیل زرکول در شمال شرق افغانستان
جهیل چقمقتین در شمال شرق افغانستان
جهیل شیوا در شمال شرق افغانستان
کلمات کلیدی: