پنجشیر، بروایت تاریخ و اسطوره: پیشینه ی این کهن وادی به اسطوره ها پیوسته است به آغازین پندار و اندیشه های انسانی. به پندار هایی که فراتاریخ را درمی نوردد وبزرگ می نماید. در روایتی آمده که مردم پنجشیر بدین باور اندکه وادی پنجشیر پیش از سلطنت غزنویان «کجکن ویا کجکنه»نام داشته است و این دو بیتی ازشاهنامه را که توصیه زال به فرزندش می باشد ، شاهد می آورند:
به کجکن مرو ای پسر زینهار که سم ستورت شود پاره پار
که دریای پر قهر دارد ستیز گیاهی ندارد به جز سنگ تیز
اگر نظریه ی فوق را بپذیریم که پیش از سلطنت غزنویان نام این وادی کجکن بوده ، پس چه زمانی وچه گونه نام پنجشیر را بر این سرزمین گذاشته اند؟ پاسخ این پرشش را در روایت و باور هایی این مردم می یابیم:« در عهد سلطان محمود غزنوی موقعی که وی بند معروف سلطان را بر پا می داشت اهالی از دور ونزدیک برای انجام این کار دعوت شدند.
مردم پنجشیر از میان خود تنها پنج نفر انتخاب کرده و فرستادند. از این که آنان با بیل و کلنگ به صورت حیرت آوری کار می کردند. سلطان محمود در مورد ایشان گفت که این ها پنج شیر هستندو بدین گونه در باز گشت ناحیه ی آنان به پنجشیر معروف شد و اکنون تربت های آن پنج تن زیارتگاه خاص وعام است وعبارت اند از : خواجه ابراهیم در دربند،خواجه صفا در دو آب ،خواجه ولیان در تل، خواجه عارف درآریب، خواجه احمدبشار درآستانه .
وامااز نگاه دیگر به ویژه تبارشناسی واژه ها این واژه را متشکل از دو جز می دانیم : نخست «پنج» که همان عدد معروف است .و دیگر «هیر»که به معانی مختلف آمده است: چنانکه برهان قاطع«هیر»را به معنای آتش ونیزیکی ازمستشرقان بنام دارمستترنیز این واژه راآتش معنی کرده است .«پنج آتشکده»
ابن بطوطه« هیر» را به معنای کوه وانمود کرده گفته است: در کلمه ی پنجشیر« هیر» به معنای کوه است وپنجهیریعنی پنج کوه ، در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ بنا شده است.اما در زبان اوستایی وپهلوی «هیر» به مفهوم آب و جریان آب آمده است .خلاصه و در نتیجه از قراین و نشانه ها بر می آید که اطلاق این وادی بر پنج رود خانه و پنج کوه و پنج آتشکده وحتا پنج شیر مرد دور از حقیقت نمی باشد نه تنها دور از حقیقت نمی باشد بلکه نشانی از ابعاد چند گانه ی شناسنامه این سرزمین را باز تاب می بخشد . اگر موجودیت پنج کوتل را که اینک بر می شمریم: کوتل بابه علی، کوتل نیل گاو، کوتل فرجغان، کوتل شابه و کوتل پرندیو ؛ بمثابه ی پنج کوه بپدیزیم و پنج رودخانه ی که به دریای پنجشیر می پیوندد بنام های شابه ، پارنده، خاواک،پریان و هزاره، دلیل بر تاکید گفته ی بالا بدانیم می ماند باور هایی کهن این سرزمین هنر پرور وفرهنگ دوست و شهامت و دلاوری و قهرمانی که شناسنامه امروزین این مردم رانیز می سازدو خود ناگفته پیدا ست و ضرورت به استدلال و برهان ندارد وبگقته ی خداوندگار بلخ : آفتاب آمد دلیل آفتاب.
بریدهء از نوشتهء سالار عزیزپور
منبع پیمان ملی
کلمات کلیدی:
فلسفهء نام گذاری کابل :
به خاظر دیدن تصاویر در کلیک کنید
درمورد وجه تسمیهء کابل روایات وداستانهایی هم وجوددارد، بدین گونه: بعضی از مستشرقین گویندکه نام قدیم کابل (کاپیلا) بوده، و آن نام یکی ازشهزادگان کوشانی واز منسوبین کانیشکا بود، سپس این شهر بنام وی مسما شده است.
عد? هم برآنند که نام یکی ازپسران نوح (ع) قابیل بوده است، که این نام (قابیل، کاپیلا، کابل) براین شهر گذاشته شده است.
دروجه تسمی? کابل داستان فولکلوریکی نیز وجودداردکه گویند: زمانی شهرکابل مانند یک جزیره دربین آب قرارداشت. روزی یکی ازشاهزادگان خواست بدان جزیره رود، به امر وی مقدارزیادکاه برآب ریختند تا پلی ازکاه بوجودآید، آنگاه شهزاده ازپل عبورکرد، ازآن عهد به بعد نزدعامه این ناحیه (کاه پل) شده بعد به (کابل) تغییریافت .
ازنگاه ریشه شناسی درمورد وجه تسمی? کابل چنین نظریاتی وجود دارد:
به نظر کنگهم، (کوبها) نام کابل درآغاز بر دریای کابل اتلاق می شده است. وی گوید که درکلم? (کوبها) جزء اول یعنی (کو) منشأ اسکایی دارد وبه معنای آب میباشد وهمین جزء درزبان آسوری (ایو) و در ترکی (سو) است . واما کنگهم درمورد جزء دوم (کوبها) خاموش مانده است. البته بعضی ها این جزء (بها) رابه معنی سرزمین ومحل گرفته اند.
بایدگفت که جزء (کو) به معنای آب درآغاز بسا از دریاهادیده می شودمانند (کونرـ کنر)، )کورم ـ کرم)، (کو مل ـ گومل)، همچنان این واژه در نگارش مؤرخان کلاسیک یونان ولاتین بهمین شکل و به همین معنا آمده است، چون: کوئیس، کوفیس، کوایس وغیره.
بعضاً هم کلم? (کابل) راشکل متحول (کاول) پنداشته شده که متشکل است از (کاو، کو، کاوه) وهمه به معنای (بزرگ) باشد و این ریشه در کلمه های (کوی کواتا «کیقبال»، «کاوه هوسز» یا (کیخسرو) دیده میشود که معنای (دانا، پیشوا، سرور وبزرگ) باشد. البته در زبانهای دور? میان? اریانی (گاو) به معنای (بزرگ) از همین ریشه است؛ و جزء دوم کلمه یعنی (ال) به کسر اول، دراخیر بعضی ازنام های جغرافیایی بلاد واماکن تاریخی دیده میشود، مثل زاول، زابل، فرمل وغیره، پس کاول (کابل) جایگاه ومحل پیشوایان سروران و بزرگان باشد.
بریدهء از نوشتهء محترم محمد قوی کوشا
منبع پیمان ملی
کلمات کلیدی:
سایه لشکرمرگ در آسمان و زمین شهرکابل |
?? قوس; ???? | |
مرگ معلق در آسمان و زمین شهرکابل محمد کبیر محمدی آلودگی صدها تن را در کابل قربانی می گیرد ! امروز که وعده های دروغین استعمارگران هویدا و پرده از بخشی ماکت منویات آنها کنار رفته است؛ شایسته است مردم به فکر نجات خود باشند و گرنه هیچ بیگانه ی کشور را آباد نخواهد کرد ؛ زیرا این سنت تکوینی و قهری الهی است که سرنوشت آنها به دست خودشان رقم خواهد خورد.[2] به گفته شاعر پارسی گو:خدا آن امتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنویشتبه آن امت سروکاری ندارد که دهقانش برای دیگری کشتو نیز خداوند اختیار زمین را به انسان واگذاشته است و آبادانی آن را نیز خواسته است.[3] در این مختصر به بخشی از عوامل مهلک آلودگی اشاره می شود، امید است مسئولین محترم برای حل آن چاره ی اندیشی نماید :
مبارزه با علت ها به جای معلول ها
مهمترین روش و عقلانی ترین راه برای مبارزه با هر نا هنجاری مبارزه با علت ها به جای معلول هاست. انصافا دولت کرزای در بخش صحت و درمان و خدمات پزشکی کارنامه مثبت دارد ؛ خصوصا دکتر فاطمی تلاش های ارزشمند انجام داده است ؛ و میزان مرگ ومیر کودکان و مادران کاهش چشم گیر داشته است؛ ولی باز هم کافی نیست ؛ زیرا گذارشات دقیق و شواهد عینی نشان می دهد که میزان انواع بیماری های قلبی و ریوی و آسیب های روحی و عصبی بویژه در کابل به مراتب افزایش یافته است ؛وعامل اصلی آن عدم سلامت محیط زندگی شهروندان است . تا زمان که دولت مبارزه با علت های بیماری زا ننماید ، مشکلات حل نخواهد شد ؛ کشورهای بیگانه هر گاه احساس ترحم نمودند مقدار ماهی به ما دادند ؛ هیچ گاه ماهیگیری یاد نمیدهند. اینک به بخشی از عوامل اصلی آلودگی شهر کابل اشاره می شود: کوره های خشت پزی داخل شهر
یکی از عوامل نا به هنجار آلایندگی کوره های خشت پزی است که متاسفانه در غرب کابل هنوز فعال است ؛ گرچه شاروالی کابل هیچ توجه به این نواحی ندارد و صرفا عمال شاروالی از مردم به بهانه متعدد پول می گیرد؛ اما به هر حال در غرب کابل بیش از یک میلیون انسان زندگی می کند . در حالی که در مرکز این بخش ده ها کوره خشت پزی است که همیشه روشن است و ستون های از دود غلیظ آسمان را تاریک ساخته است . غلام سرور یک تن از پاشندگان این محل می گفت : در اثر دود غلیظ کوره ها ، حتی شب ها دریچه ها را نمی توانیم باز نمایم . مردم اطراف کوره ها با انواع بیماری تنفسی رو برو هستیم. شاروالی باید جلوی چنین فعالیت ها را بگیرد وآن هارا به خارج از شهر هدایت نماید و صدها هزار تن را قربانی منافع چند تن افراد محدود ننماید. دود موترهای فرسوده
متاسفانه از زمان حضور طالبان در افغانستان گمرک های افغانستان بر روی موتر های فرسوده که در سایر کشورها در اثر نقص فنی ودود زا بودن، حق تردد نداشتند، باز شد وکشورازاین جهت متحمل خسارات فراوان شد؛ زیرا هم سرمایه ملی در قبال موتر های فرسوده از کشور خارج می شود و هم در اثر نقص فنی انواع بیماری را به ارمغان می آورند. دولت منتخب پس از روی کار آمدن نتوانست، یا نخواست جلوی آن را بگیرد! در حالی که سایه مرگ در آسمان کابل از آثار چنین موتر های فرسوده است. گرد وغبار در اثر تخریب محیط زیست
تخریب وفرسایش محیط زیست یکی دیگر از عوامل آلودگی وگرد وغباردر شهرکابل است. بررسی تمام عوامل که سبب تخریب محیط زیست می شود بحث دیگر است . ولی به صورت قطعی می توان گفت عدم تعادل بین مرتع و مالداری یکی از عوامل اصلی فرسایش خاک و ایجاد گرد وغبار می شود؛واگر مواشی چند سال ازکوه های کابل و اطراف جمع آوری شود ، در اثر رشد گیاه و تثبیت خاک جلوی بخشی از گرد و غبار گرفته خواهد شد؛ ونیز تهدید باران های فصلی که موجب سیل آب های فراوان می شود، تبدیل به نعمت وفرصت خواهد شد. سال گذشته سیلاب ها خسارات زیادی بر کابل وارد نمود. آلاینده های صوتی
یکی از آلاینده های مهلک و کشنده که مردم ما از مضرات آن آگاهی ندارند، آلاینده ی صوتی است .[4] به هر صدای نابه هنجار که باعث آذردن سیستم های عصبی شود آلاینده صوتی گفته می شود ؛ مثل صدای اسلحه گرم ، انواع بم ها ، و رسانه های صوتی وتصویری ، و صدای طیاره ها هر یک آلاینده صوتی به حساب می آید و سبب بروز انواع بیماری روانی و عصبی می شود.[5] شهر کابل که رکورد دار انواع آلودگی است مردمانش بیشترین قربانی به آن می دهد. در شهر کابل هم شیطان صفتان و هم آنان که ژست فرشته را می گیرد، به مردم آسیب می رساند ؛ طالبان ثروت و فرهنگ آوران بیگانه برای جلب توجه مشتریان خود صدای « ساز و آواز» را تا آخرین حد ممکن پخش می کند ؛ هیچ متصدی و ناظر نیز وجود ندارد ؛ ولی صد تعجب از فرشته وشان،که با داعیه تبلیغ دین، سبب آزار و اذیت مردم می شود ؛ به دلیل در اختیار داشتن بلند گوهای قوی مساجد وتکایا، گوش ، عصب ، و روح مردمان را نشانه می گیرند! غافل از آن که هیچ دینی آزار و اذیت انسان بی گناه را نمی پذیرد . در اسلام عزیز که سرآمد ادیان آسمانی است، تمام مراجع و فقها چنین عملی را اجازه نداده اند و بارها فرموده اند : صدای بلندگوهای مساجد صرفا برای اذان آن هم در حد اعتدال مجاز است و نباید سبب اذیت مردم شود. در حالی که در کابل یک ساعت قبل از اذان بلندگوها روشن، ونیز بعد از اذان و روزهای جمعه صدای بلندگوها دیوارها را به لرزه می آورد ؛ آن هم به اسم دین! . آب بهداشتی ودفع فاضلاب افغانستان حد اقل در بخش آب های معدنی بویژه شهر کابل سرآمد منطقه است؛ ولی در اثر بی کفایتی حاکمان سابق و موجود مردم ازاین نعمت بی بدیل محروم مانده اند. و با صرف هزینه های زیاد آب غیر سالم و غیر بهداشتی استحصال می نمایند.در اثر شرب آب ناسالم، دچار انواع بیماری ناشی از آن می شود . البته عدم جمع آوری زباله و نبود کانال دفع فاضلاب مزید بر علت شده است.نود درصد مردم کابل از نعمت آب بهداشتی و خدمات شاروالی محروم اند . آنچه آمد گزارش عینی است که جدیدا انجام شده است ؛ با کمال تعجب نشریه مشارکت درباره شهر کابل در تاریخ1384 چنین می نویسد :" دریغ آنهمه زحمت و رنجی که شاروال محترم و پرسونل زحمتکش شاروالی، درپاکی و صفایی نقطه نقطهء شهر کشیدند وعرق جبین ریختند وآبلهء دست و خشکی لب، ارمغان گرفتند!"[6] نویسنده محترم از کدام پاکی و صفای شهر می گوید، آن هم دو سال قبل ؛ در حالی که هم اکنون کابل استمداد می کند که : قلبم ایستاد ! و در اثر آلودگی و کثافات قلب کابل از تپش مانده است و هر روز صدها قربانی می دهد و به همان اندازه انسان ها بی گناه روانه بیمارستان می شود .شایسته است یادآوری شود که مبارزه با بخشی از آلاینده ها نیازمند هزینه مالی هنگفت است، که کشور فعلا توان پرداخت آن را ندارد ؛ ولی به طور یقین بیشتر آلاینده ها با فرهنگ سازی از طریق رسانه های گروهی و پیام های بهداشتی کاهش چشمگیر خواهد یافت ؛ و نیز خارج نمودن کوره های خشت پزی از شهر و جلوگیری از ورود موتورهای فرسوده و نیز جمع آوری مال و مواشی از نواحی کابل برای دولت هزینه ندارد .به امید روزی که کابل آباد ، سر از دل ویرانه ها برآورد ، نسیم بهاری و طراوت و شادابی را به کودکان خود سخاوت مندانه اهدا نماید! [1] Bbc چهارشنبه 01 مارس،2006 [2] رعد ،11وفاطر 43. [3] هود ،61. [4] http://www.razmpa.com/Pe/MedicalInformation/153.aspx [5] http://www.tehransama.ir/NewsDetail.aspx?NewsID=4057 [6] محمد عزیزی http://www.mosharekat.wahdat.net/index.php?num=88&id=328 |
کلمات کلیدی:
سی سال پیش در خیابانهای کابل
| ||||
در این مجموعه، عکسهایی از کابل قدیم را می بینید؛ این عکسها سی سال قبل در زمان زمامداری داوود خان و پیش از آغاز جنگ در افغانستان گرفته شده است.
< language=Java>
< language=Java>
document.write("") > document.getElementById("picGallery_loading").style.display = "block"; > تابلویی در ورودی شهر کابل: به کابل خوش آمدید تجمع مردم در پارک زرنگار کابل، در کنار آرامگاه عبدالرحمان خان، از پادشاهان پیشین افغانستان پل باغ عمومی در نزدیکی وزارت مخابرات و مندوی (بازار غله و خشکبار) کابل خیابان ده افغانان نمایی دیگر از پل باغ عمومی یک هتل در چهارراه متروپل (زیرزمینی) ده افغانان با نمایی از شهرداری کابل و وزارت معارف (آموزش و پرورش) نمایی از شهر کابل از تپه های نوآباد < language=Java>setNoOfImages("8");> |
کلمات کلیدی:
خوشا کابل زمین و وصف حالش + نیابی درجهان جایی مثالش
نیابی خشک ازخون هرچه بینی + جنوب و مغرب وشرق وشمالش
همای آسمایی رفته ازکوه + عقاب کهساری خسته بالش
به چاهی سرنگون افتاده رستم + به غار شاهپر، سیمرغ وزالش
فشاند بوی خون باد سحرگه + نوایی مرگ خیزد از تلالش
درخت پیر پست افتاده درباغ + خمیده برلب جو نونهالش
نه تاب جلو? ماه تمامی + نه مهری بخشد ازگردون هلالش
خرامی در خیا بانی نه بینم + شکسته گوئیا پای غزالش
به شاه طاووس کرگس خانه کرده + به شیر بیشه میخندد شغالش
کنام اهرمن درباغ با لا + به بابرشاه ، ابلیس است وآلش
نه درخواجه صفا هرگزصفایی + نه درخضرچشمه را عین الکمالش
نه سروی ماند آزاده به گلشن + نه قمری تاکند وصف جمالش
خراب ازمارش، چوک وجاده وپل+ بجان شاهین وباز ازکبرغالش
غم ودرد ومصیبت رزق وروزش+ به ماتم صرف گردد ماه وسالش
دریغ ازدختران غرقه درخون + فسون ازقتل وکشتار رجالش
چه نازی برده افغانان که با د ا + زبن برکنده بیخ بد سگالش
نه یک قطره بریزد ازسحابش + نه یک لاله بروید درجبالش
نگیرد کس به شوربازار کابل + سمرقند وبخارارا به خالش
نیابد راه بار کج به منزل + کنند هرچاه کن آخر به چالش
به جوی شیرآب آید دگر بار + نه اهریمن بماند نی خیالش
دراین هنگامه گوید نای حافظ + خداوندا نگهدار اززوالش
کلمات کلیدی:
خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش
که ناخن بر رگ گل میزند مژگان هرخارش
خوشا وقتیکه چشمم برجبینش خوشه چین گردد
شوم چون عاشقان و عارفان ازجان خریدارش
چه موزون است یارب طاق ابروی پل مستان
خدا ازچشم شورزاهد ان دارد نگهدارش
حصارمارپیچ اش اژدهای گنج را ماند
ولی ارزد به گنح شایگان هرخشت دیوارش
حساب مه جبینان لب بامش که میداند
دوصد خورشید رو افتاده درهرپای دیوارش
بروز عید میخندد گل رخسار? صبحش
بشام قدر پهلو میزند زلف شب تارش
تعالی الله ازباغ جهان آرا و شهرارا
که طوبی خشک برجا مانده است ازرشک اشجارش
نمیدانم قماش برگ گل لیک اینقدر دانم
که برمخمل زند نیش درشتی سوزن خارش
فلک ازآفتاب آیینه داری پیشه میسازد
که گرم حرف گردد طوطی ملک شکربارش
الهی تا جهان آرا و شهرارا بجا باشد
جهان آرایی و آرایش کشوربود کارش
کلمات کلیدی:
کابل درعصریفتلی ها
بعد ازقرن پنحم میلادی سلسل? کوشانیها ازهندوستان و غالبآ ازبلاد جنوبی هندوکش بجانب بلخ طرد ورانده شده اند ودرهمین وقت سلسل? دیگری بنام" یفاتله " که مورخین عرب آن را هیاطله میخواندند، به ظهور رسیده ودربلخ به تشکیل دولت پرداختند.
یفتلی ها متعاقبآ صفحات جنوبی هندوکش را نیز استیلا نمودند و کابل تانیم? قرن ششم میلادی درزمر? بلاد مشهور یفاتله امرارحیات مینمود.
کلمات کلیدی:
کابل درعهد کوشا نیا ن
کابل بعد از زوال یونانیان درافغانستان تاظهوراسلام، مراحل فراز وفرودی را طی دوره های دولتهای مختلف، سپری کرده است. بعد از انقراض یونانیان ، سلسل? دیگری بنام کوشانیان ازطایف? ( تخارستان- قطغن وبدخشان ) ازشمال کابل نشأت نموده وتا قسمتهای عمد? هندوستان را مسخرنموده اند.
سلسل? کوشانی ها هریک خود را حامی دین بودا میدانستند. چنانچه در جغرافیای تاریخی فارس، تألیف استاد بارتولد مستشرق شهیرروسی، شرحی دراین زمینه بمیان آمده است.
کابل تا قرن پنجم میلادی تحت ادار? سلطنت کوشانیها قرارداشته است. مسکوکات ( تابیکی مالیک ) پادشاه کوشانی کابل درقرن پنجم میلا دی، درموزیم کابل موجود بوده است.
درزمان کوشانیها علاوه ازترقی و مدنیت، شهرکابل یکنوع مرکزیت مذهبی نیزپیدانمود وارتباط مذهبی بلخ، بامیان وهده بامرکزکابل استقرار یافت واین خود به ترقی وجلال این شهربیفزود.
کلمات کلیدی:
کابل درعهد یونانیان
حدود دونیم قرن قبل ازمیلاد، بعد ازمرگ اسکندر وعهد دولتهای یونانی- باختر ( بلخ ) اقتصاد ومدنیت کابل روبه عروج وترقی گذاشته و این تمدن درکشورپهناورهندوستان نیزنفوذ ورسوخ نمود. بعدازآغازقرن اول قبل ازمیلاد که دولت یونانیان بلخ، بواسط? حملات میدیا ازشمال وپارت ها ازغرب داخل انحطاط وانقراض گردیده ودرنتیجه این دولت بشکل کوچکترآن درصفحات هندوکش مستقرگزدید که این امر بازهم به ترقیات ومدنیت کابل تأثیرمثبتی بجا گذاشته ، این تمدن تا بلاد غزنی وبست (گرشک ) وسیستان وسواحل سند امتداد یافت.
بعد ازتحقیق وحفریات میسوفوش? فرانسوی درافغانستان ، مسکوکات نقرئین ومسین (هرمایوس) آخرین شاه یونانی کابل، بدست آمده ودانه های آن درسال 1928 مسیحی به موزیم نفیس? کابل تحویل داده شد.
این پادشاه درآغازسد? اول میلادی درشهرکابل سلطنت نموده است.
همینگونه درعهد یونانیان نه تنها کابل ، بلکه مجموع سرزمین پهناور آریانا درمنتهای عروج وترقی قرارداشته است. ازآن به بعد مسکوکات یونانی آریا نا نشان میدهد که برخلاف اوایل حکمرانی یونانیان، دریک روی سکه ها حروف یونانی ودرروی دیگرآن حروف آریانا ثبت گردیده است . این مطلب نشان دهند? آنست، که تمدن یونان آهسته آهسته باتمدن آریانا ممزوج وآمیخته گردیده است.
ازمطالع?عهد یونانیان درسرزمین آریانای کهن و افغانستان امروزی، این موضوع مسلم میگردد که کابل نام شهری، قبل ازورود آنان دراین خط? باستانی، وجود داشته است.
کلمات کلیدی: