معمای سقوط یرج سوم در یازده سپتامبر "حل" میشود
| ||||||
آخرین معمای مربوط به حملات یازده سپتامبر در آمریکا به زودی طبق گزارش متخصصان آمریکایی درباره علت سقوط برج سوم مرکز تجارت جهانی نیویورک حل می شود.
این برج چهل و هفت طبقه که به "برج هفت" مشهور بود، هفت ساعت پس از برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی فرو ریخت. انتظار می رود کارشناسان در توجیه فروپاشی این برج بگویند که آتش در طبقات مختلف این برج باعث فروپاشی آن شده است. تئوری های توطئه ای که پس از خرابی این برج مطرح شد، به انهدام کنترل شده(از راه دور) به عنوان دلیل خرابی آن اشاره می کنند. بر خلاف برج های دوقلو، برج هفت مورد اصابت هواپیما قرار نگرفت. موسسه ملی استاندارد و فن آوری که در نزدیکی واشنگتن دی سی مستقر است، گزارش نهایی خود را که بسیاری منتظر آن بودند، در ماه جاری منتشر خواهد کرد. این گزارش تاکید خواهد کرد که آتش، دلیل فروپاشی این برج چهل و هفت طبقه بوده است. با این گزارش، "برج هفت" تنها آسمانخراش فولادی دنیا خواهد بود که آتش باعث فروپاشی آن شده است. دکتر شیام ساندر از موسسه ملی استاندارد و فن آوری در این باره به برنامه "پرونده توطئه" بی بی سی گفت: "تحقیقات ما نشان می دهد که آتش در طبقات مختلف این ساختمان، دلیل اصلی خرابی ساختمان است." اما گروهی ار معمارها، مهندسان و دانشمندان می گویند که توضیح رسمی درباره دلیل خرابی این آسمانخراش، غیرممکن است. گروه "معماران و مهندسان برای واقعیت حادثه یازده سپتامبر" می گویند که "برج هفت"، حتما مورد خرابی کنترل شده واقع شده است. ریچارد گیج، موسس این گروه می گوید فروپاشی برج سوم، نمونه آشکاری از انهدام کنترل شده از طریق مواد منفجره است. او می گوید یک دانش آموز نیز با نگاهی به ساختمان متوجه می شود که "برج هفت"، در یک روند طبیعی خراب نشده است. دلایل بسیاری برای فروپاشی برج هفت و توجیه تئوری های توطئه بیان شده است. *هزاران تن فولاد این برج پس ار فروپاشی، ذوب شدند. * "برج هفت"، محل استقرار نیروهای مخفی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) وزارت دفاع و دفتر مدیریت اضطراری بود که مسئولیت واکنش به حوادث تروریستی یا یک مصیبت بزرگ را داشت. *به خرابی برج سوم، هیچ وقت در گزارش کمسیسون یازده سپتامبر اشاره ای نشد. اولین تحقیق در مورد فروپاشی برج نیز بدون اشاره به دلایل آن پایان یافت. *در ماه مه 2002 ، "فما"، سازمان فدرال رسیدگی کننده به وضعیت های اضطراری در آمریکا گفت که این برج چند ساعت در آتش سوخته و دلیل آن را هزاران گالن دیزلی دانست که در ساختمان انبار شده بود. این سازمان گفت باید در این مورد تحقیق بیشتری انجام شود. اینک هفت سال پس از یازده سپتامبر، توضیح رسمی درباره آنچه که اتفاق افتاد، قرار است منتشر شود. موسسه ملی استاندارد و فن آوری می گوید که دو سال در این مورد تحقیق کرده است. گزارش این سازمان خاطرنشان می کند که "برج هفت"، طراحی غیر معمولی داشت و طبقات این برج برای ساعات طولانی در آتش سوخت و آتش نشانان چون سرگرم نجات جان مردم بودند و آب کافی برای خاموش کردن آتش نداشتند، نتوانستند این آتش را مهار کنند. خرابی اولین برج مرکز تجارت جهانی اثر چندانی بر خرابی های برج هفت نداشته اما خرابی برج دوم اثرگذار بوده است. "برج هفت" ساعت پنج و بیست و یک دقیقه بعد از ظهر آن روز فرو ریخت. تا کنون تصاویری که از سه ضلع ساختمان منتشر شده بود، چندان نشانی از خرابی های گسترده نشان نمی داد، اما با انتشار عکس هایی از ضلع جنوبی این ساختمان که جهت آن به سوی برج شمالی مرکز تجارت جهانی است، خرابی وسیع آن و غوطه ور شدن آن در دود دیده می شود. |
کلمات کلیدی:
ب ـ نظریه دوم یا طرفداران نظریه جهانی شدن به حیث جریان جدید
جانبداران نظریه دوم به این باور اند که هرچند جهانی شدن (گلوبالیسم) ریشه در مدرنیسم دارد، آنچی که یورگن هابرماس آنرا «پروژه مدرنیته» می نامد، ولی فی نفسه یک جریان جدید است و دارای ریشه های تاریخی نیست. بنابرین مختصات آن هنوز در حال ارزیابی بوده و تعریف جامع و قانع از آن بدست نیامده است.
اینها به این باور اند که پس از آغاز فرآیند مدرنیته و به ویژه از قرن 16 به بعد، انقلابات متعددی در جهان به وقوع پیوسته که همه در دگرگون سازی و جدید سازی سیمای جهان نقش بارز داشته اند، و جریان جهانی شدن (گلوبالیسم) نیز از این دست است. این فراگرد یا این پدیده تاثیر فراوانی بر زندگی شخصی، اجتماعی، علمی، ملیتی ... انسانها داشته و با دقت باید مورد بررسی قرار گیرد.
آنتونی گیدنز، جامعه شناس پرآوازهء انگلیسی بر دو رویداد معاصر که تاثیری مستقیم بر جهانی شدن (گلوبالیسم) داشته است اشاره می کند. یکی اینکه جهانی شدن (گلوبالیسم) قبل از همه، از نتیجهء تحولاتی که در دههء 1960در نظام ارتباطی به وقع پیوست متاثر گردید ـ در این راستا می شود از موجودیت بیش از 200 ماهواره بر فراز زمین، که اطلاعات متنابهی را اخذ و پخش می نمایند، یاد نمود.
رویداد دوم ناشی از سقوط کمونیسم اتحاد شوروی می شود. گیدنز این امر را تصادفی نمی داند. به نظر او «تا حوالی سالهای اول دههء 70، اتحادشوروی و کشور های اروپای شرقی از نظر رشد اقتصادی با غرب قابل قیاس بودند. اما بعدتر این کشور ها احساس کردند که به سرعت عقب افتاده می روند. سیستم شوروی با تاکید بر ادارهء دولتی، شرکت ها و صنایع سنگین نمی توانست با اقتصاد الکترونیک جهانی رقابت کند. کنترول فرهنگی و ایدئولوژیک و آنچی که اقتدار سیاسی کمونیستی برآن استوار بود، نمی توانست در قلمرو رسانه های جهانی وظیفه انجام دهد.
رژیم های شوروی و اروپای شرقی قادر نبودند، از پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی غربی جلوگیری کند. تلویزیون نقش مهم و مستقیمی در انقلابات 1989، که به درستی «انقلابات تلویزیونی» نامیده شده اند، بازی کرد. اعتراضات خیابانی که در یک کشور اتفاق می افتاد، در دیگر کشور ها به سرعت قابل دیدن بود. شماری زیادی از بینندگان و شنوندگان، پس از تماشای اعتراضات، خود به موج معترضین می پیوستند. (8)
بدینگونه به نظر گیدنز دو رویداد مذکورـ انقلاب اطلاعاتی ـ که طرفداران قدمت جهانی شدن نیز بدان اعتراف دارند از یکسو و فروپاشی شوروی از سوی دیگر سبب تسریع فراگرد جهانی شدن (گلوبالیسم) شد، که تغییرات بنیادین سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در اخیر 1980 و 1990 به بار آورد.
اندیشه پرداز دیگر جهانی شدن رونالد رابرتسون است که مدت زیادی در عرصه جهانی شدن قلم فرسایی میکند. (9) او با برخورد تاریخگرایانه به فرآیند جهانی شدن، آنرا اقتصادی میداند.
نوشته فیاض نجیمی بهرمان
کلمات کلیدی:
ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
جهانی شدن، روابط بین الملل و آینده افغانستان
آغاز هزاره سوم میلادی، سرآغاز دگرگونی در تصور ها و اندیشه های انسانها از جهانی که دو جنگ هولناک و نیز «جنگ سرد» را پشت سر خویش گذاشت و سرآغاز فصل جدیدی از تاریخ را رقم زد، پنداشته می شود. عده یی پیش زمینه های این دگرگونی ها را از زمان غلبهء دموکراسی، به کمک ستالین، بر فاشیسم و نازیسم هیتلری می دانند؛ و عده یی هم در پیروزی غرب در «جنگ سرد» و فروپاشی کمونیسم شوروی، که منجر به «پایان ایدئولوژی» و یا به گفته فوکویاما «پایان تاریخ» (1) شد. اما سقوط امپراتوری شوروی، که کارشناسان آنرا به «زمین لرزه» تشبیه کرده بودند، چند پدیدهء مهم را در سطح جهان زایید:
1 . خلاء ایدئولوژیکی پس از شوروی، که سبب گرایش بیشتر کشور ها و مردمان ـ به ویژه نو به استقلال رسیده ـ پس از دههء 90 به ملی گرایی گردید. اگر ما این گرایش را نوعی تلاش برای هویت یابی و خودآگاهی ملی بنامیم، در پس آن عقبگردی را میتوان دید که پارادایم تاریخی آن، به رویداد های میان دو جنگ جهانی بر میگردد ـ یعنی گرایش به ناسیونالیزم.
ساموئیل هانتینگتون، ازاین رویدادها و گرایش ها، نتیجه گیری ای را بدست داد که منجر به تقسیم بندی هشت تمدن جهانی بر پایه ای وابستگی های مذهبی گردید.
2 . بر اساس تز هانتینگتون تنش ها و رویارویی های آیندهء جهان ناشی از گوناگونی تمدن ها خواهد بود که ریشه در مذاهب دارند.
دو دیگرتعدیل جهان دو قطبی به چند قطبی و حتا یک قطبی. نظم «جدید میترنیخی» که در نتیجهء موجودیت دو نظام باهم متوازن ولی متعارض بلوک شرق و غرب برقرار گردیده بود، پس از پایان ابرقدرت شوروی منجر به ایجاد کشمکش های سیاسی و نظامی به منظور گسترش حوزه های نفوذی میان بازیگران قدیم و جدید در عرصهء بین المللی گردید.
و سه دیگر ، زمینهء رهایی مهار گسیختهء کاپیتال و رشد و تسریع پدیدهء گلوبالیسم یا جهانی شدن. با فروپاشی شوروی، کاپیتال بر حوزه هایی که قبل امکان گسترش آن ناممکن پنداشته می شد، گسترش یافت و تمام کشورهایی را که در حوزهء نفوذ اقتصاد دولتی و «سوسیالیسم واقعا موجود» قرار داشتند، درنوردید. بدینگونه کاپیتال جهانگیر شد.
موج جهانی شدن اگر از یکسو دارای جنبه های مثبت است، از سوی دیگر جهت منفی خود را نیز به سرعت در عرصه های سیاسی، اجتماعی، حقوقی وغیره متبارز ساخت. جهانی شدن، کاپیتالیسم را در جهان تا انجایی گسترش داده است که فراتر رفتن آن حداقل اکنون موجود نیست .
دانشمند ایتالیایی آنرا پایان عصر امپریالیسم و سرآغاز فصل جدیدی به نام «امپایر» خواند. عصر امپایر یا امپریال دارای یک هدف یعنی تفوق بر جهان از طریق شرکت های فراملتی است. نماد های این عصر یکی افزایش نقش غیر قابل کنترول شرکت های فراملتی و نهاد های مالی بین المللی؛ دیگر گرایش به سوی تضعیف و پایان دولت ـ ملتها و بالاخره گسترش جامعهء جهانی تا آن حدی، که شهروندان آن از حیطهء کشور های شان فراتر رفته و در فضای مجازی و نامشخص به شهروندان جهانی مبدل شوند، می باشد. این فرآیند جهان را «یکپارچه» می سازد و «دهکدهء جهانی» را پدید می آورد. برای مبانی اندیشه ای این فرآیند رویکرد های ایدئولوژیکی هم نئولیبرالیستی و هم نئوکانسرواتیستی زاده شدند، که عصر امپریال برپایه و سنگبنای آن عمل خواهد کرد.
بدینگونه ما وارد عصر پیچیده یی شده ایم که هنوز نمی دانیم آیا مایه یی پیشرفت خواهد شد یا مانع آن!؟
به هرحال ما میخواهیم با این مؤلفه ها تماس بگیریم و در همپیوندی با آن مسایل بین المللی کشوری مانرا بررسی کنیم. گرانیکای این مباحث، ایالات متحده امریکا به حیث یگانه ابر قدرت خواهد بود، که اندیشه ها و تحولات جهانی نیز برمدار خواستها و انکشاف های درونی آن کشور در حرکت اند. همچنان در تمام بحث ها کوشش خواهد شد تا از روش حرکت انتزاع به سوی مشخص و یا مجرد استفاده شود. همچنین تلاش شده تا از روش ژنتیک ـ تاریخیhistorisch – genetesche Method بهره گرفته شود، که سیر رویداد ها را از زایش تا بلوغ بررسی می کند
کلمات کلیدی:
ماهیت رژیم های سیاسی:
طوری که تاریخ شاهد است در افغانستان در دوصد سال اخیر بنا بر استبدادی بودن ماهیت رژیم های سیاسی مقامات رسمی دولتی نه تنها توسط مردم انتخاب نه شدند ، بلکه مقامات به زور سلاح وکودتا ها حکومت را غصب کرده ودر برابر اعمال خویش هیچگاهی خود را در برابر مردم جوابگو احساس نکرده اند. حکام مستبد دولت را یک امر شخصی پذیرفته، وگرایش به طرف شخصی شدن قدرت را یک امر سنتی دانسته، وسیاست را سلطه سنت ها قبول کرده اند.
ودر جامعه ایکه سیاست تحت سلطه سنت هاباشد قدرت سیاسی خود پاسدار گرایش های قبیلوی وقومی بوده ومیباشد ،که این قشر سنتی در برابر تحولات وتغیرات مثبت اجتماعی و سیاسی عکس العمل ، مقاومت و مخالفت نشان داده ومیدهند.
کلمات کلیدی:
دموکراسی میکانیزم نظام سیاسی :
چون دیموکراسی قبلاً تعریف گریده وحال میتوانیم دیموکراسی را بادرک میکانیزم سیاسی آن بنام نظام سیاسی دیموکرات معرفی کنیم. دیموکراسی حقیقی بدون هر گونه پسوند وپیشوند بوده ودیموکراسی های غیر حقیقی پسوند وپیشوند دارند.
چون دیموکراسی نه با آیدیالوژی ها مخالف است نه با ادیان و نه با اقوام،بلکه دیموکراسی یک میکانیزم سیاسی است که آزادی انتخاب را برای مردم میدهد، این مردم میتوانند مسلمان باشد،یا هند ویا یک کمونیست و این ها حق آنرا دارند که زمامدار خود را انتخاب کنند وهدف خدمت گزاری آنرا تعیین نمایند ویا خود انتخاب شوند وکشور را رهبری نمایند،این را گویند دیموکراسی ومیکانیزم نظام سیاسی دموکرات در یک کشور واین نظام دموکرات به آزادی سیاسی و آزادی مدنی نیاز مند است تا حقوق شهروندی در جامعه تأمین شود. روشن است که اجرا حق و تأمین حقوق انسانی بدون آزادی سیاسی ومدنی نا ممکن است ودیموکراسی است که این آزادی را برای مردم وجامعه انسانی ضمانت میکند، دیموکراسی آزادی انتخاب را به مردم میدهد اما حق نا مزد شدن را در جامعه از هیچ کس هم نمی گیرد. مردم همیشه آرزوی این را دارند که آزاد باشند و حکومت آله فشار یک شخص ، یک گروه ویا یک قوم نباشد،دولت برای این بوجود می آید که حقوق مردم را حفظ کند، نه اینکه مردم را از حقوق انسانی و شهروندی شان محروم سازد.
کلمات کلیدی:
ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
به هر رو، با توجه به این که امیر عملا دیگر موقف خود را تعیین کرده بود، جر و بحث های تندی [در نشست] درنگرفت. با این هم، در چهارچوب وعده امیر مبنی بر بررسی آزاد [موضوعات] ، سخنرانی های نمایندگان شورا- شیر احمد [خان] و عبدالهادی خان داوی که از بخارا برگشته بود، با موقف امیر مباینت داشتند.
شیر احمد، با احتیاط اندیشه یی را ابراز داشت در باره خطرات تهدید نظامی در صورت گسیختگی روابط با انگلیسی ها و از نامطمین بودن به دست آوردن کمک های نظامی چشمگیر از روسیه سخن گفت. سخنرانی داوی بیشتر از دیگر سخنرانان شایان توجه بود که نازکترین مساله مناسبات افغانستان و شوروی در آن هنگام، یعنی مساله بخارا را «شور» داد. او با دلهره از سرازیر شدن نیروهای ارتش سرخ به بخارا، در باره بلشویک ها، در باره کارزار تبلیغات آته ایستی ( الحادی) که به هزینه دولت به راه انداخته اند و این که از ادای نیایش های مذهبی آشکارا جلوگیری می نمایند، سخن گفت.
مگر موقف داوی در کل بار دوگانه داشت. او با درک آن که از میان دو«شر» ناگزیر باید کمتر زیان آور آن را برگزید، در آن دوره متمایل بود تا «شرٍ» روسیه شوروی را برای کشور کمتر زیان آورتر [ نسبت به «شر» انگلیس] بپندارد. به باور او، بی آن که چشم های خود را روی رخدادهای بخارا ببندیم، بایسته است از روسیه کمک های همه جانبه به دست بیاوریم (همان گونه که ترک و پارس رفتار کردند) تا مهمترین چیز- استقلال افغانستان را حفظ کنیم.
با آن که نمایندگان تاجران محلی هندی (که نگران امکان کاهش چشمگیر دوران تجاری [خود] با هند بودند)، در حمایت از سمتگیری هوادار انگلیس افغانستان ابراز نظر کردند، موقف انگلوفیل ها( هواداران انگلیسی ها) نیرومند نبود، چون امیر که گزارش اصلی را داده بود، ابراز نظر بس مشخصی نموده بود. افزون بر آن، امیر، توضیحات نمایندگان شوروری را در باره قرار داد که در آستانه برگزاری مجلس ارایه نموده بودند، به گونه گسترده به کار گرفت که به گونه که از کار برآمد، مهمترین فاکتور تصویب موفقانه آن گردید. تاثیر ویژه یی را بازخوانی نامه راسکلنیکف در باره موقف [جانب شوروی ] مبنی بر خود داری از گشایش قونسولگری ها در مرز با هند، از سوی امیر، بر حاضران برجا گذاشت. چون افغان ها هراس داشتند که پویایی سیاسی شوروی، می تواند وضع را در مرز ها پیچیده ساخته و افغانستان را به درگیری جدیدی با انگلیس بکشاند.
مجلس تصمیم گرفت قرار داد افغانستان- شوروی را به تصویب برساند و تقاضای های اخیر انگلیس را رد نماید. هنگام رای گیری، تنها هفت نفر از 270 عضو شورا علیه تصویب قرار داد قرار گرفتند. به تاریخ 14 اگوست 1921 ، اسناد تصویب شده میان افغانستان و روسیه شوروی، به گونه رسمی مبادله شد.
پس از تصویب قرار داد با روسیه، افغان ها مذاکرات با انگلیسی ها را به گونه نمایشی برهم زدند. روزنامه «پراودا» [(ارگان رسمی حزب کمونیست شوروی)] شتاب زده اطلاعات تایید ناشده یی را مبنی بر این که هیات بریتانیایی ناگزیر گردیده است پایتخت افغانستان را ترک گفته و به لندن بازگردد، گزارش داد. مگر، دابس به کابل ماند.
پس از چندی ، انگلیسی ها با تلاش به حفظ شرایط تدوین شده از سوی افغان ها، با انصراف از مطالبات فزونی خواهانه، اعلام آمادگی کردند تا قرار داد افغان- انگلیس را مبتنی بر اصولی که بتواند هر دو طرف را ارضاء نماید، به امضاء برسانند. آن ها پنهان نمی کردند که دیگر این قرار داد عمدتا بر ضد تاثیر روز افزون شوروی ها در این کشور متوجه است.
قرار داد 22 نوامبر 1921 افغان– انگلیس، استقلال افغانستان را تایید و ترتیب مبادله نماینذگی های دیپلماتیک میان لندن و کابل را تثبیت نمود.
این گونه، این پیشگویی راسکلنیکف تایید گردید که «افغان ها با نگسستن روابط- نه با روسیه و و نه با انگلیس، استاتوس کوو (Status quo ) یا وضعیت موازنه با ثبات را میان هر دو دولت برقرار خواهند کرد و با کجدار و مریز نگهداشتن روابط میان آن ها، هرگونه سود ممکنه را از هر دو طرف به دست خواهند آورد»
هر چه بود، می توان گفت که هیچ کدام از ابرقدرت های رقیب، از این [کارزار] کشاکش های دیپلماتیک در افغانستان، پیروزمند بدر نشدند. در حالی که جانب افغانی، به هدف اصلی خود- دستیابی به پشتوانه حقوقی وضعیت مستقل کشور و یافتن استاتوس «عضو کامله الحقوق جامعه جهانی» رسید
کلمات کلیدی:
|
س. ب. پانین
کلمات کلیدی: |