جـوابهایی برای سـوالهای عجیـب کودکان
تنها چیزی که بچه ها را خسته نمی کند، سوال کردن است. همه چیز برای کودکان حکم معما را دارد معمایی که خودشان از پاسخ دادن به آن عاجزند و برای همین دست به دامن بزرگترها می شوند. غافل از اینکه همین سوالات گاهی بزرگترها را هم حسابی گیج می کند. بخصوص اگر این سوال ها علمی باشد. همان پدر و مادری که همیشه دوست داشتند فرزندشان فردی عاقل بار بیاید حالا در جواب دادن به پرسش او ناتوانند. نگران نباشید، این مشکلی است که تقریبا بیشتر والدین با آن دست به گریبان هستند. در اینجا برخی پرسش های رایج کودکان و نحوه پاسخ به آنها را با شما مرور می کنیم.
- چرا دایناسورها دیگر وجود ندارند؟
به فرزندتان بگویید 65 میلیون سال پیش یک شهاب آسمانی با زمین برخورد کرد و همه چیز را در زمین تغییر داد. دایناسورها که نمی توانستند با این تغییرات کنار بیایند از بین رفتند و جایشان را حیوانات دیگری گرفتند که می توانستند با آب و هوای جدید زندگی کنند.
آنچه شما باید بدانید این است که دایناسورها می توانند کودکان را با مفاهیم گسترده تر علمی مواجه کنند. پس از این فرصت استفاده کنید و با او درباره این مسائل صحبت کنید.
- چرا زبان های مختلفی در دنیا وجود دارد؟
به فرزندتان بگویید هزاران سال قبل، مردم در جوامع مختلف در سراسر دنیا که دور از هم زندگی می کردند، کلمات مخصوص خودشان را اختراع کردند تا با هم صحبت کنند. به همین دلیل امروز مردمی از یک منطقه به یک زبان صحبت می کنند و افرادی از مناطق دیگر به زبانی دیگر. زبان نیز در طول زمان تکامل پیدا کرده است به طوری که اگر صحبت های فردی را که 500 سال پیش انگلیسی حرف می زده، بشنوی به سختی می توانی آن را درک کنی.
آنچه شما باید بدانید این است که می توانید به کودک کمک کنید فرهنگ ها و زبان های دیگر را بیاموزد. به فرزندتان یادآوری کنید که شاید از نظر مردمان دیگر هم حرف زدن ما عجیب باشد و به او برخی واژه هایی که از زبان دیگر استفاده می کند بازگویی کنید مثلا پاستا که ایتالیایی است.
- چرا این مرد بی خانمان است؟
به فرزندتان بگویید من خوشحالم که تو این را متوجه شدی. دلایل زیادی برای بی خانمانی مردم وجود دارد. شاید کارشان را از دست داده باشند و... در هر صورت ما باید به آنها احترام بگذاریم و اگر می توانیم با کارهایی مانند جمع آوری لباس گرم به آنها کمک کنیم.
آنچه شما باید بدانید این است که بچه ها دید وسیعی درباره نحوه زندگی ندارند و فکر می کنند همه مانند آنها زندگی می کنند. آنها شفقت شگفت انگیزی دارند و بنابراین بهتر است یک فکر بکر درباره کمک به این قبیل افراد به کمک کودک تان بکنید.
- چرا برخی قسمت های بدنمان را می پوشانیم؟
به فرزندتان بگویید به طور کلی از انسان ها انتظار می رود همیشه به خصوص در انظار، جسم برهنه خود را از دیگران پوشیده و محفوظ نگه دارند. با توجه به سن کودک با او درباره تماس های خوب و زشت به گفتگو بپردازید. به او بگویید که جسم او متعلق به اوست و حق مسلم اوست که آن را پوشیده و محفوظ نگه داشته و بدون رضایت و خواست او هیچ کس حتی پدر و مادر و سایر نزدیکان حق ندارند اندام او حتی دست و صورتش را لمس کنند. کودک خود را توجیه کنید که اگر کسی بدون رضایت او یا به اجبار قصد لمس جسم او را کند یا به هر دلیلی باعث آزار و ناراحتی او شود، او وظیفه دارد از این عمل امتناع و اجتناب کرده و موضوع را با والدین خود در میان بگذارد.
آنچه شما باید بدانید این است که این بهترین فرصت برای نگرش طبیعی شما به اندام بدن است. از این فرصت استفاده کنید و به کودک تان برخی محدویت های بدنش را توضیح دهید.
- چرا مردم مریض می شوند؟
به فرزندتان بگویید دلیل آن میکروب است. این موجودات کوچک از طریق هوایی که تنفس می کنیم یا غذایی که می خوریم وارد بدن می شوند و اغلب اوقات هم ما را بیمار نمی کنند اما گاهی وقت ها بدن ما نمی تواند با آنها مبارزه کند و بنابراین ما مریض می شویم. اما خوشبختانه استراحت و مصرف دارو می تواند به بهبود بیماران کمک کند.
آنچه شما باید بدانید این است که بین شرایط رایج مانند سرماخوردگی و بیماری های خطرناکی مانند سرطان تمایز قائل شوید و عادات سالمی مانند شستن دست ها را در او ایجاد کنید و به او بگویید این کار باعث زدودن میکروب ها می شود.
- چرا بعضی از بزرگ ترها وقتی خوشحالند گریه می کنند؟
به فرزندتان بگویید وقتی بچه ها خوشحال می شوند بالا و پایین می پرند اما بزرگ ترها احساسات پیچیده تری دارند و وقتی بسیار خوشحالند ممکن است کمی هم غمگین باشند.
آنچه شما باید بدانید این است که کودکان طیف وسیعی از احساسات را ندارند و بنابراین این مفهوم می تواند آنها را دست پاچه کند. به این ترتیب می توانید کودک را تشویق کنید که احساساتش را بیان کند.
- چرا آسمان آبی است؟
به فرزندتان بگویید نور خورشید از رنگ های زیادی تشکیل شده (رنگین کمان)، اما زمانی که به ذرات هوا برخورد می کند ما فقط رنگ آبی را می بینیم.
آنچه شما باید بدانید این است که اگر کودک چنین سوالی کرد باید خودتان را برای سوال های علمی دیگر او نیز آماده کنید و بنابراین برای آنکه او را به آنچه پرسیده علاقه مند کنید بهتر است از وسایل کمک آموزشی استفاده کنید.
- چرا کودک همسایه بیشتر از من اسباب بازی دارد؟
به فرزندتان بگویید این بستگی به بزرگ ترها دارد که با پول هایشان چه کار کنند و شاید همسایه ما ترجیح می دهد بیشتر از ما برای فرزندش اسباب بازی بخرد اما در عوض ما کارهایی انجام می دهیم که خانواده را شادتر می کند.
آنچه شما باید بدانید این است که بهتر است از این فرصت استفاده کنید و درباره مفهوم پول بیشتر با او صحبت کنید از کجا می آید و خانواده چطور آن را پس انداز یا خرج می کنند. برای او توضیح دهید که هر چیزی هزینه ای دارد و بعد درباره تفاوت خواستن و نیاز با او صحبت کنید.
- چرا باید کودک همسایه را برای تولدم دعوت کنم؟
به فرزندتان بگویید اگر این کار را نکنی ممکن است او ناراحت شود و ما تمام تلاش مان را می کنیم که نسبت به دیگران مهربان باشیم. تو مجبور نیستی با همه صمیمی باشی اما تصور کن که چه احساسی داری اگر او مهمانی داشته باشد و همه را دعوت کند به جز تو.
آنچه شما باید بدانید این است که بچه ها در سنین پیش دبستانی می توانند گروه تشکیل دهند و دیگران را از عضویت آن محروم کنند اما مبارزه با این رفتار تاثیر عمده ای در پیشگیری از این رفتار دارد.
- چرا من نمی توانم مثل شما شب ها تا دیر وقت بیدار بمانم؟
به فرزندتان بگویید بدن و مغز شما بعد از یک روز پر فعالیت به استراحت بیشتری نیاز دارد. از آنجا که تو خیلی بیشتر از بزرگ ترها فعالیت می کنی و در حال یادگیری هستی باید بیشتر استراحت کنی. با زود خوابیدن بدن و مغز تو در طول روز بهتر کار می کند.
آنچه شما باید بدانید این است که محققان معتقدند استراحت در بهبود فعالیت های فکری بسیار موثر است و وقتی کودکان کمتر از 10 ساعت استراحت می کنند یادگیری شان کاهش می یابد.
کلمات کلیدی:
10 دروغـی که تا امـروز بـاور کرده ایـم!
حکایت من و مدرسه و دروغ، حکایت من است و شب کویر و ستاره. اما ظاهرا چرخه یکسان بوده و اساتید نیز هر از چندی دروغی را به اذهان خام ما می بسته اند که دانستن آنها جدای از یادآوری خاطرات شیرین و سخت گذشته، مزید نمکی است بر دردهای چوب و شلنگ (همدردی مجدد با دهه پنجاه و شصتی ها).
1. نیوتن جاذبه را به خاطر افتادن سیب بر روی سرش کشف کرد !
این داستان را همیشه در مدرسه ها می شنیدیم که نیوتن عزیز زیر درخت سیب نشسته بوده و سیبی که در همان اثنا روی سرش می افتد او را به فکر می اندازد و نهایتا قانون جاذبه توسط او کشف می شود. اما واقعیت این است که خود نیوتن هیچگاه این داستان را مطرح نکرده است و این داستان چندین دهه پس از کشف قانون نیوتن و بعد از مرگ وی بر سر زبانها افتاد. شاید این داستان را باید بزرگترین دروغی که در مدرسه ها به ما گفته اند نام گذاشت.
2. فصل ها بخاطر نزدیکی زمین به خورشید بوجود می آیند !
به ما یاد دادند که بخاطر تغییر فاصله زمین از خورشید فصل ها از بهار به تابستان، پاییز و زمستان تغییر می کنند. این افسانه غلط است. در واقع در بسیاری از شهرها در فصل تابستان، فاصله بین زمین و خورشید، بیشتر از فصل های دیگر است. تحقیقات علمی این نکته را اثبات کرده اند که تغییر فصول بدلیل تغییر زاویه زمین بر روی محور خود ایجاد می گردد. هنگامی که زمین به صورت عمود بر خورشید قرار می گیرد تشعشع بیشتری را نیز دریافت می کند.
3- سیاه چاله هر چه در اطرافش باشد را می خورد! (به درون خود می کشد)
در مدرسه تصور شرورانه ای از سیاه چاله به ما دادند و می گفتند که سیاه چاله هر شئ اطرافش را به درون خود می کشد. اما این تمام حقیقت نیست. سیاه چاله اجسام را به داخل خودش می کشد اما نه لزوما همه اجسام. به دلیل گرایش بالا در سطج سیاه چاله عمل کشش به سمت سیاه چاله رخ می دهد اما همواره این گرایش بر گرایش دیگر ستاره ها برتری نخواهد داشت.
4. دیوار چین از کره ماه قابل رویت است !
این داستان هیچ گاه به اثبات نرسیده است و در هیچ تصویر گرفته شده از خارج زمین، دیوار چین را نمی توان دید.
5. هشت لیوان آب در طول روز برای سلامتی ضروری است !
این یک باور عمومی است که برای زنده ماندن حتما می بایست آب خورد و روزی هشت لیوان آب را ضروری می دانستند. اما واقعیت کمی متفاوت تر است. به منظور حفظ هیدراته بدن، می توانیم از نوشیدنی های دیگر نظیر میوه، آب میوه و سبزیجات استفاده کنیم که نیاز بدن به آب را تا حدودی تامین می کنند. بنابراین صرف ضرورت نوشیدن روزی هشت لیوان آب کاملا اشتباه است.
6. مغز انسان دارای حواس پنج گانه است !
این واقعیت که مغز انسان دارای پنج حس بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی و لامسه است را همه در مدرسه ها آموخته ایم. اما این نیز یک فریب علمی بزرگ است. چرا که دانشمندان معتقدند مغز انسان دارای حواس دیگری نظیر حس تعادل، سرعت، گرسنگی، خارش، اکستراپولیت درد، اکستراپولیت حرارت (اکستراپولیت به این معنی است که شما قسمتی از موضوع را بدانید و بقیه آنرا بتوانید پیش بینی کنید. این مورد در نمودار های تحلیلی بسیار کاربرد دارد که نرم افزارهای محاسبه گر ادامه نمودار را با توجه به قسمت های موجود نمودار اکستراپوله می کنند) و امثالهم است. دانشمندان معتقد به این قضیه، حواس انسان را بین 9 تا 20 حس متغییر دانسته اند.
7. همه انسان ها متفاوت هستند !
در تعالیم مدرسه این افسانه قهریه را آموختیم که چون انسان ها شیوه آموزش متفاوت دارند لذا با یکدیگر متفاوت هستند. اما تحقیقات و آزمایشات علمی حقیقت دیگری را به اثبات رسانده اند. حقیقت این است که انسان ها هنگام قرار گرفتن در معرض موارد مشابه، رفتار یکسانی را نشان می دهند و با توجه به تحقیقات تنها ویژگی های ظاهری بسیار از انسان ها متفاوت می باشد اما ویژگی رفتاری آنها در شرایط مشابه، یکسان است. (دوستان عزیز توجه نمایند که صحبت از تفکر جمعی و علمی درمیان است و وجود استثناء در اینگونه تحقیقات کاملا بدیهی به نظر می رسد و چه بسا تایید کننده صحت آزمایش باشد).
8. گاز CO2 آلاینده است و مضر !
حتما بیانیه های مختلف در مورد کاهش مصرف گاز دی اکسیدکربن جهت کنترل گرمایش زمین وکمک به محیط زیست شنیده اید و همگی متفق القول از تاثیر منفی این گاز بر محیط زیست و سلامتی و آلودگی های آن صحبت کرده اند. اما حقیقت بازهم کمی متفاوت تر است. CO2 مسئول اینهمه آلودگی نیست. حدود 80% از اتمسفر را گاز نیتروژن تشکیل داده است. اگر این مقدار بیشتر بود، بعنوان مثال اگر 100% آن نیتروژن بود ما دیگر قادر به زندگی بر روی زمین نمی بودیم. حیات بر روی کره زمین بدون وجود CO2 نیز غیر ممکن است. چراکه گیاهان برای رشد و نمو نیاز به دی اکسید کربن دارند. در واقع مواد سمی صنایع مخلوط شده با CO2 مسئول آلودگی آن است.
9. خفاش کور است !
در کلاس های درس آموختیم که خفاش ها کور هستند. اما درست نیست چرا که خفاش ها از سیستم Biosonar برای شناخت دنیای پیرامون خود استفاده می کنند. خفاش با دریافت پژواک صدای فرستاده شده می تواند موقعیت تمامی اشیاء اطرافش را تشخیص دهد. این سیستم تشخیص اشیاء بسیار دقیق و پیچیده است و شاید بهتر بود بجای لفظ کور برای سیستم بینایی پر برکت(نمی دونم چرا این اصطلاح را نوشتم!) خفاش، اصطلاح بهتری را به کار می بردند.
10. صدای اردک اکو نمی شود ! (کواک کواک)
خوب یادم هست که آموخته بودم صدای اردک ها اکو نمی شود. اما در آن روزگاران مثل بقیه آموخته هایم هیچ علاقه ای به دانستن دلیلش نداشتم. اما امروز دارم و میدانم! صدای اردک اکو می شود و مسئله این است که گوش ما انسانها قادر به شنیدن صدای اکوی آن نیست. دانشمندان با طراحی اتاق مخصوص توانسته اند پژواک صدای اردک را بشنوند.
کلمات کلیدی:
1- دوست دارم. نه بخاطر شخصیت تو .بلکه بخاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا میکنم
2- هیچکس لیاقت اشکهای ترا ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود.
3-اگر کسی تو را آنطور که میخواهی دوست ندارد.به این معنی نیست که تورا با تمام وجودش دوست ندارد.
4-دوست واقعی کسیست که دستهای ترا بگیرد و لی قلب ترا لمس کند.
5- بدترین شکل دلتنگی برای کسی آنستکه در کنار او باشی وبدانی که هر گز به او نخواهی رسید.
6-هر گز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو شود.
7- تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی.
8-هرگز وقتت را با کسی که حاضرنیست وقتش را با تو بگذراند نگذران.
9- شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراذ نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر میتوانی شکر گذار باشی.
10-بچیزی که گذشت غم نخور. به انچه پس از آن آمد لبخند بزن.
11-همیشه افرادی هستند که ترا میآزارند.با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که ترا آزرده. دوباره اعتماد نکنی.
12- خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمْین باش که خود را میشناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او ترا بشناسد
13- زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار. بهترین چیز ها در زمانی اتفاق میافتد که انتظارش رانداری.
کلمات کلیدی:
افکار غلط امروز آینده روشن را از ما می گیرد
اندیشه و سیاست - سیاست واندیشه |
اگر چه بیان درد برای هر انسان لذت بخش است، اما در این مورد مرز بین لذت و شکنجه مسأله ی باریکی وجود دارد که فاصله خطر سقوط به پرتگاه غم و ماتم می تواند اندک باشد.
پس برای آینده نگری بهتر است ،هیچ گاه خویشتن را مسوول حوادثی که امکان کنترول آن را نداشته اید قلمداد نکنید، زیرا زندگی پر از نشیب فراز است و انسان ها باید خویش را همیشه در صحنه ی مبارزه احساس کنند ،حتی خوش بختی ها و موفقیت ها را نتیجه مبارز خویش بدانید، زیرا گفته اند؛ نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
برخی از انسان ها در جامعه ء مانند افغانستان که بیشتر تراژیدی بوده روند زندگی ،خیال می کنند اضطراب و نگرانی خود آینده نگری است، در حالی که این موضوع برعکس آینده را نیز آز آن انسان گرفته و روز تا روز به جاده بن بست افکار انسان را در زندگی نزدیک می سازد.
اسکاول شین دانشمند بزرگ فرانسوی می گوید"دشمن انسان تنها درون خود اوست، زیرا هر چه تصور می کند آن را نیز انجام می دهد."
بنا بر این در چنین وضعیت چه بایدکرد؟ این اساسی ترین پرشس است که پاسخ آن را باید یافت، زیرا راز بیرون رفت از ناهنجاری های روزمره گی در یافتن پاسخ به این پرسش نهفته است.
چه باید کرد پرسشی که می تواند هزاران پاسخ داشته باشد و گاهی هم پاسخش را تنها می توان درخاموشی داست و در برخی موارد گذشت زمان بر هر چیز بیشتر پاسخگو است .
انسان ها می توانند گذشته ی خود را داشته باشند، اما باید با تجربه از گذشته در ساختار زندگی امروز و آینده به سوی شهر روشنای و موفقیت گام بردارند، زیرا گفته اند زمستانی را خزان در پیش است و هر گریه را خنده ی در قبال!
کشتی زندگی انسان ها به اساس تفکر که دارند استوار است و این تفکر درحقیقت ناخدای کشتی است که دارد انسان را به سوی ساحل نجات حرکت می دهد، اما اگر گاهی دچار انحلالات رحی شدید، هم خود و سر نشینان کشتی که بدون شک اعضای یک خانوده به شما تعلق دارد در سرنگون شدن این کشتی غرق خواهند شد، پس چه بهتر است برای رسیدن به منزل مقصود با گام های استوار عزم سفر چگونه زیستن را اتخاذ نماید، بناً لازم است، هیچ وقت خود را اسیر عادات کهنه ـ که مفید نیستند کنید.
تلاش بر این داشته باشید، صورتی آرام و با وقار را در خانوده به خود بگیرید، زیرا حالات و حرکات عمیقاً بر شخصیت و حالات روانی تأثیر گذار است، از سوی دیگر خانواده آنچه را از یکی یگر می بینند، بیشتر به همان جهت تاثیر پذیر از یک دیگر هستند. حتا گاهی اوقات یک لبخند می تواند بزرگترین هدیه را به دیگر اعضای خانوده بدهد. از سوی دیگر گهره های بسته که همیشه از دریچه بن بست به آن ها نگریسته ایم با خوش روی و مشوره باز شده و نتیجه ی خوبی می دهد که حتا فکرش را هم نکرده باشید.
از افکار منفی و غصه جز درد و مشقت چیزی دیگر به دست نمی آید، اما بامصلحت و جبین باز هر چیز را می توان به دست آورد، زیرا گفته اند کو هرقدر بلند باشد سرخود راه دارد!
انسان ها همیش از آینده نگران هستند وحالات احساسات شان توان با نگرانی از وضعیت آینده است، آینده چه خواهد شد؟ وضعیت آینده چگونه خواهد بود و... اما نباید فراموش کرد که انسان در زندگی روزمره وابسته به آنچه می اندیشد می باشد و اندیشه، سناریوی آینده شما را نیز می سازد ، بنا بر این افراد که کار امروز را کنار گذاشته اند و به آینده چشم دوخته اند و نگران هستند، بی جهت نیروی خود را از بین می برند و آرامش امروز را با تصور مشکلاتی که فردا می آید از دست داده و آینده را در در گرو تصورات خام از دست داده اند،اینجاست که زندگی را گروگان تصور کرده و بر خویشتن جهنم می سازند و بعد از تقدیر و سرنوشت شکایت می کنند، در حالی که ناصرخسرو بلخی می فرماید.
توچون کنی اختر خویش رابد . . .
انسان های موفق کسانی بوده اند که همیشه خود را درآستانه ی بدست آوردن یک موفقیت استثنایی احساس کره و همت کرده اند و در مسیر زندگی با گام های باورمندانه به سوی مقصود مسیر طی نموده اند.
زندگی مانند مسیر آب است که گاهی با سنگ فرش های روی دریا برخورد می کند و زمانی هم در ریگستان ها جذب می شود، ولی در هر حالت به پیش می رود ، اما هیچ گاه به عقب بر نمی گردد، انسان ها هم اگر برخلاف به عقب بر گردند و در عالم گذشته ها زندگی کنند، هیچ گاه روی خوشبختی را نخواهند دید، پس چنین شخصی در امتداد زمان نا امید، خسته و افسرده می گشته و حتا ممکن است به کنار دریا پناه ببرند و تا مدت ها دست از تلاش بکشد. اما فرد دیگری که موافق جریان آب حرکت می کند، این شخص همراه با آب با کمی دست و پا زدن به جلو می رود، انرژی زیادی ذخیره می کند، پیشرفتش زیاد می شود و بعد از مدتی احساس شادمانی می کند که در حقیقت طبیعت به یاری آنان شتافته و او را به هدفش رسانده است.
منبع کوکچه
کلمات کلیدی:
چه باید آموخت؟
جواد محدثی
ماییم و انبوهی از علوم و دانستنیها و معارف.
چگونه میتوان به همة دوست داشتنیهای عرصة علم رسید؟
در این که «دانش»، چیز خوبی است، شکی نیست. در این هم که علمآموزی، کاری پسندیده است، سخنی نیست؛ پس هر چه بیشتر، بهتر.
اما مگر میتوان همة آموختنیها را فرا گرفت؟ مگر ظرفیت ذهن فراگیر ما چهقدر است؟
مگر میتوان همة علوم را دانست و بر آنها احاطه یافت؟
در سخن امام علی علیهالسلام آمده است: «العلم اکثر من ان یحاط به، فخذو من کل علم احسنه1؛
دانش، بیش از آن است که بتوان به آن احاطه یافت؛ پس از هر عملی، بهترین آن را فرا گیرید».
در توصیههای دینی، به فراگیری «دانشهای مفید»، تشویق شده است. راستی مگر دانش غیرمفید یا مضر هم هست؟
دانستنیهایی که به کار نمیآیند، غیرمفیدند.
انباشتن ذهن و حافظه از علومی که تنها ظرفیت را پر میکند و ثمری ندارد، به نحوی زیانبار است و زیانش به عمر و فرصت ما میرسد و فضای ذهن و اندیشه، وقتی از علوم غیرمفید پر شد، جا برای دانشهای ضروری و سودمند نمیماند و نشاط علمی برای بهینهسازی معلومات، از بین میرود.
هم دایرة علوم و دانستنیها بسیار گسترده است و روز به روز گستردهتر میشود و دستیابی به همة دانشها غیر ممکن میگردد و هم مجال و فرصت انسان به حدی نیست که همة علوم را فرا گیرد.
عمر ما کوتاه و خرما بر نخیل..
پس چه باید کرد؟چارهای نیست جز «گزینش» و «انتخاب بهترینها و لازمترینها» و راهی نیست جز «اولویتبندی» در پرداختن به رشتههای علوم و موضوعات گوناگون علمی، فنی و مهارتی؛ هر چند همة آنها سودمند باشند و کارآمد و ثمربخش.
این هم نوعی از «مدیریت زمان» است که نسبت به آموختهها اعمال میشود.
«مدیریت»، تنها در کارهای تولیدی و ادارة شرکتها و کارخانجات و مدارس و مؤسسات نیست؛ بهرهگیری از امکانات فکری و بدنی و استفادة بهینه از عمر و فرصتها هم نوعی مدیریت است که کمبهاتر از مدیریتهای تجاری، اداری و تولیدی نیست.
چه بسیار عمرهای عزیزی که سوخته و تلف شدهاند؛ تنها به خاطر ناآشنایی به این که چه باید کرد و چه باید آموخت و چه باید اندوخت.
«من نپرسیدم و کس نیز به من هیج نگفت...»
شما چه تعداد انسانهایی را میشناسید که بر «عمر بر باد رفته» افسوس میخورند؟ حتی آنان هم که در بستر دانش و مسیر علوم و فنون، ره سپردهاند و موفقیتهای ارزندهای داشتهاند، از این حسرتها و دریغها، مستثنا نیستند.
زبان حال بعضی از دانش آموختگان که نتوانستهاند بایستهها را فرا گیرند و فرصتسوزی کردهاند، چنین است:
برداشتهایم آن چه بگذاشتنی است بگذاشتهایم آن چه برداشتنی است!
کوتاهی عمر و افزونی علوم را با «برنامهریزی و گزینش» باید پربرکت ساخت.
امام علی علیهالسلام در توصیهای سودمند، چنین فرموده است:
«العمر اقصر من ان تعلم کل ما یحسن بک علمه، فتعلم الاهم فالاهم؛ عمر، کوتاهتر از آن است که همة دانستنیهای خوب را هم بیاموزی؛ پس آن چه را مهمتر است، بیاموز2».
آیا اهم و مهم کردن و اولویتبندی و پرداختن به لازمترینها، چیزی جز همان «مدیریت زمان» در عرصة آموزش است؟
این گزینش و انتخاب، در هر کاری از جمله علمآموزی، هم ضروری است، هم مفید و هم جلوگیری کننده از افسوسهای بعدی و حسرتهای آخر عمر.
بسیاری از امور را اگر ندانیم، زیان نکردهایم.
بسیاری از علوم را اگر نیاموزیم، مورد سؤال قرار نمیگیریم.
ولی.... امور و علومی هستند که جهل به آنها هم نقص است و هم زیانبار. اگر از فرصت عمر در فراگیری آنها سود نبریم، از دیگران عقب میمانیم؛ در حوزة عمل، در میمانیم؛ در روز سؤال، کم میآوریم و برای ندانستن آنها، حجت و عذری نداریم.
ظرفیت ذهن ما محدود است و گنجایش فکر نیز محدود.
زمان و عمر هم اندازهای دارد و پایان یافتنی است.
دانش هم گستردهتر از آن است که به همة علوم، احاطه یابیم.
نتیجة همة این حرفها این است که چارهای جز «انتخاب بهینه» نیست و در غیر این صورت، حاصل و دستاورد عمرمان، «دریغ» خواهد بود و تکیه کلاممان، «افسوس» و هرگز چنین مباد.
پایان سخن را از شاعر نامی، «جامی» میآوریم که گوید:
علم کثیر امد و عمرت حقیر آن چه ضروری است، به آن شغل گیر
هر چه ضروری است چو حاصل کنی به که عمارت گری دل کنی منبع ثانیه
کلمات کلیدی:
1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم....»
5- با سه Eزندگی کنید؛ Energy(انرژی)، Enthusiasm(شوق)، Empathy(فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه Fیعنی Faith(ایمان)، Family (خانواده) و Friends(دوستان).
6- امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام
سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
15- این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.
21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
29- زمان ، حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.
31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد،خانواده ودوستانتان هستند. با آنها با مهربانی در تماس باشید.
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید
34- بهترینها هنوز در راه اند. کمی صبر کنید...
35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.
36- کار درست را انجام دهید!
37- اغلب با خانواده در تماس باشید.
38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر... ممنونم.» «امروز به ... دست یافتم.»
39- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney Worldنیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.
کلمات کلیدی:
با وجود پیشرفتهای بشر در توسعه علم و فناوری به ویژه در نخستین سالهای هزاره سوم هنوز بسیاری از پدیده ها باقی مانده اند که هیچ توضیحی برای آنها وجود ندارد. مجله Scientific American در وب سایت خود به معرفی برخی از این پدیده ها پرداخته است.
فصلی بودن آنفلوآنزا
هرچند ویروسهای آنفلوآنزا در تمام فصول سال وجود دارند اما دانشمندان هنوز موفق نشده اند توضیح دهند که چرا آنفلوآنزا تنها در مناطق معتدل و تنها در فصول زمستانی و سرد ظهور پیدا می کند.
تولد زبان
از لحظه ای که انسان خلق شد شروع به سخن گفتن کرد اما از آنجا که در فسیل های باقی مانده از این جاندار بقایایی از اندامهای مرتبط با زبان مثل تارهای صوتی، نای و زبان باقی نمانده است بنابراین دانشمندان نمی دانند که انسان نخستین به چه روشی این توانایی را توسعه داده است. همچنین روشی که به کمک آن کودکان صحبت کردن را می آموزند هنوز ناشناخته باقی مانده است.
توسعه دو جنس
جانداران اولیه زمین به روش تک جنسی تولید مثل می کردند اما در حدود یک میلیارد سال قبل دو جنس نر و ماده ظاهر شدند. پرسش بسیاری از دانشمندان این است: چرا جنس نر وجود دارد در حالی که جنس ماده برای تولید مثل کافی است؟ در حقیقت به نظر می رسد که حضور دو جنس نر و ماده نوعی رفتار سازگار با تکامل باشد.
ابر رساناهای دمای بالا
در حالی که پیش از این تصور می شد هدایت الکتریکی می تواند تنها در دمای بسیار پایین نزدیک به 273- سانتیگراد رخ دهد، در حدود دهه 80 کشف شد که برخی آلیاژهای محتوی مس می توانند در دمای بالاتر در حدود 196- درجه سانتیگراد نیز هادی جریان الکتریسته باشند. به هر حال هنوز تئوری که بتواند در خصوص این رفتار فیزیکی پاسخ دهد ارائه نشده است.
مواد و ضد مواد
بیگ بنگ انفجاری که در پی آن جهان متولد شد از مقدار برابری ماده و ضد ماده ساخته شده است. به این ترتیب در کنار ستارگان، سیارات و کهکشانهایی که با کمک تلسکوپهای پر قدرت قابل رصد هستند، ضد ستارگان، ضد سیارات و ضد کهکشانهایی هم وجود دارند که ممکن است در بخشهایی از جهان پنهان شده باشند. به اعتقاد محققان، ضدماده وجود دارد اما هنوز ماهیت آن به صورت یک راز باقی مانده است.
پرتوهای کیهانی با انرژی بالا
به اعتقاد دانشمندان پرتوهای کیهانی با انرژی بالا به شدت به زمین آسیب می رسانند و اعتقاد بر این است که از سیاه چاله ها و یا از ابرنواختران کهکشانهای نزدیک ساطع شده اند اما هنوز جزئیات این پرتوها ناشناخته مانده است.
خصلت کایرالى مولکولها
در طبیعت، اغلب مولکولهای آلی دو شکل آینه ای دارند اما این دو شکل همانند دستهای انسان روی هم منطبق نمی شوند. تنها یکی از این دو شکل فعال بوده و در طبیعت رایج است. اینکه چرا تنها یک شکل از مولکول در توسعه حیات اهمیت دارد هنوز یک راز است.
چرخش پروتونها
توانایی پروتونها چرخیدن است که با اصطلاح «چرخش» (spin) شناخته می شود. این چرخش، فعل و انفعالات مغناطیسی میان ذراتی که اساس رزونانس مغناطیسی تصاویر را می سازند کنترل می کند. تاکنون آزمایشاتی برای محاسبه چیزی که منجر به خاصیت چرخشی پروتونها می شود انجام شده و نشان داده است که این چرخش کاملا به کوارکها وابسته است. کوارکها ذرات سازنده پروتونها هستند. به همین دلیل دانشمندان در تلاش برای کشف فاکتورهای دیگری هستند که منجر به بروز اثر چرخش پروتونها می شود.
منبع جام جم آنلاین
مهر
کلمات کلیدی:
Midsommar
جشن نیمهی تابستان در سوئد
«تیرگان» یا «آبریزگان» در ایران
امروزه وجود رسانههای گوناگون و حضور ایرانیان در سرزمینهای دیگر، این موقعیت را پیش میآورد که انسان مهاجر از جشنها و سنتهای سرزمین میزبان نیز بهره ببرد و نگاهی دیگر از سر علاقه و کنجکاوی، به ریشهها و پیوندهایی که میان سرزمین خود و این کشورها وجود دارد بیندازد.
در کشور سوئد، جشن بزرگ نیمهی تابستان در تاریخ 24 ماه ژوئن برگزار میشود. همان سنت زیبا و ارزشمندی که ما ایرانیان نیز در ایران باستان، جشن تیرگانش میخواندیم و دریغ که امروزه نه تنها از این سنت باشکوه خبری نیست، که امکان نابودی و به فراموشی سپردن آن بسیار است. فرزندان ما در غربت به سنتهای کشور میزبان گاه بیشتر و بهتر از سنتهای خودمان آکاهی دارند. دلیل آن تکرار و ارزرشگذاری چنین سنتهای ریبایی است که ضامن پایداری آنها بوده و هست.
جشنها در هر کجا و هر مکان برپا شود نیرو دهنده و زیبا و شادی برانگیز است. مهمتر از آن برپایی چنین جشن هایی پیوندی عمیق با هویت، تاریخ و فرهنگ ما دارد. بیشتر این جشنها از آنجا که با طبیعت پیوندی عمیق دارد، در کشورهای گوناگون با شباهتهای زیادی برگزار میشود. جشن کشت، جشن برداشت محصول، جشن اول بهار، جشن بلندترین و طولانیترین شب سال،جشن بلندترین و طولانیترین روز سال که امروز است و ما آن را در ایران جشن تیرگان و در سوئد، جشن نیمهی تابستان یا Midsommar میگوییم.
در اسطورهها و افسانههای ایرانی، پیدایش این جشن را به پیروزی آب و زندگی بر خشکسالی و مرگ و یا پیروزی «تیشتر» ایزد باران و زایش، بر «آپوش» که سمبل خشکسالی و مرگ است نسبت میدهند. این جشن را بنا به مشکل بزرگ کمآبی در کشور ما، جشن آبریزگان نیز گفتهاند که در روز تیر از ماه تیر برگزار میشدهاست. چنین آمده که در این روز مردم برای بارش باران نیایش میکنند و برهم آب میپاشند تا طبیعت به تقلید از آنان باران را بر زمین فرود آورد.
سخن از تیرگان این سنت زیبای ایران کهن، در این وقت کم نمیگنجد، آن را به زمانی دیگر واگذار میکنیم و امروز را به بیان چگونگی این جشن در سوئد و کشورهای شمال اروپا اختصاص میدهیم. اگر به وضعیت آب و هوای این کشورها آشنایی داشته باشیم بیشتر به اهمیت برگزاری این سنت پیمی بریم. کشورهایی که بیشتر ایام سال را در تاریکی و بارندگی و سرما بسر میبرند و در چنین روزی خورشید در نقطهی شمالی این منطقه هرگز غروب نمیکند و درطول شبانهروز همچنان روشن است. جشن میانهی تابستان از دوران بسیار دور گذشته در کشورهای استلند، لتونی، فنلاند، دانمارک و سوئد برگزار میشدهاست. در سوئد از سال 1953، تاریخ ویژهای را برای برگزاری آن معین کردند به این معنی که هرسال در روز جمعهای بین 19 تا 25 ماه ژوئن برگزار شود. در این روز پرچم این کشورها در خانهها، پارکها . میدانها به اهتزاز درمیآید.
جشن میانهی تابستان را در تاریخ سوئد و در باورهای مردم آن، روز زایایی و زایش و روز عشق و پیوند بین انسانها نام نهادهاند. بر مبنای همین باور، مراسمی که انجام میگیرد در رابطهی تنگاتنگی با چنین روز و چنین باوری است. یکی از سنتهای زیبایی که هنوز هم اجرا میشود رفتن به صحرا و بیابان در صبح زود است و تهیهی حلقهها و تاجهای گل که در طول روز و اجرای مراسم، روی سر خود میگذارند. مراسم در بیرون از خانه و در محیط باز اجرا میشود. سنت دیگری تهیهی میلهی بلندی است به صورت صلیب که سرتاسر آن با شاخه و برگ درختان و گلهای گوناگون پوشیده میشود. از دو سر میلهای که افقی نصب شده، و در بالاترین قسمت آن قرار دارد دو حلقهی بزرگ گل آویزان است. آنچه که به این شکل تهیه میشود در محیطی باز در زمین نصب میشود که ارتفاع آن به 4 تا 5 متر میرسد. جشن و رقص و پایکوبی در محور همین میله صورت میگیرد. رقصها بصورت گروهی اجرا میشود و افراد گروه لباسهای محلی و ملی خود را بر تن دارند. ترانههای گروهی حکایت از تابستان و گرما و نور و روشنایی دارد.
از سنتهای دیگر این است که مردم خانههای خود را نیز با شاخههای سبز و جوان درختان و گل و گیاه میپوشانند. برگزاری این جشن بهانهای است که افراد فامیل زیباترین، نورانی ترین و بلندترین روز سال را با هم باشند.
***
تا اینجا از بلندترین و نورانیترین روز سال گفتیم. اما از شب پیش از این روز بگوییم که اهمیت آن اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. شب جشن نیمهی تابستان، شبی اسرار آمیز و پر از معماست. شب نیروهای خفتهی عظیم، شب قدرت خارقالعادهی طبیعت. در این زمان طبیعت سرشار از نیرو های گوناگونی است که هر یک در جای خود اسرار آمیزند. به برخی از این باورها اشاره میکنیم>
شبنمی که نیمهشبان و به هنگام صبح بر روی علفها نشسته، از چنان نیروی شفابخش شگفتانگیزی برخوردار است که هر بیماری از آن شفا مییابد. حتی خمیری را که برای نان تهیه میکنند اگر با مقداری از این شبنم مخلوط شود، بهتر و خوشمزهتر از همیشه خواهد بود. در چنین شبی از برگ درختان میتوان به عنوان مرحم استفاده کرد و بر روی زخم گذاشت. اگر انسان در آبی که برگ درخت در آن است حمام کند بیماریش شفا خواهد یافت.
در چنین شب اسرارآمیزی قدرت طبیعت چنان است که آب چشمهی معدنی میتواند بدل به شراب شود. بیشتر گیاهان در اثر نیروی فوقالعاده و اسرارآمیزی که در این شب دارند به گیاهان شفابخش تبدیل میشوند.
تهیهی یک دسته گل و یا ساختن حلقه ای از گل که از هفت نوع گل تهیه شده باشد، درمان بیشتر ناراحتیهاست. این هفت نوع گل را فرد باید شخصاً و در سکوت کامل جمعآوری و تهیه کند. زمانی که دسته و یا حلقهی گل آماده شد، آن را از سقف خانه آویزان میکنند تا خشک شود و به همان شکل بماند. در این صورت خانه و افراد آن از بلایا بدور مانده و از خوشبختی بهرهمند میشوند.
در اینجا میبینیم که عدد هفت در فرهنگ این سرزمینها نیز عددی مقدس است. از مراسم دیگر چنین جشنی که در رابطه با گل و گیاه و طبیعت است، رسمی است که یادآور سنت گرهزدن دختران در روز سیزدهبدر در ایران است.
دختران و زنان جوان دسته گل کوچکی که از هفت نوع گل تهیه شده، فراهم میکنند و شب بههنگام خواب آن را زیر بالش خود قرار میدهند. از آنجا که گیاهان در آن شب از نیروی اعجابانگیزی برخوردار هستند، باور عموم بر آن است که دختران و زنان، مرد آیندهی خود را در خواب میبینند.
باور دیگر رفتن کنار چشمهی آب است که احتمالاً تصویری از آرزهای خود را بر آب ببینند.
خوردن غذاهای ویژه در این مراسم نیز بخشی از فرهنگ ما را تشکیل میدهند که حتما وجود آنها بر سفره و یا میز غذا فلسفهای را نیز به همراه دارد. غذایی که در این روز تهیه میشود، سیبزمینی تازه با شبیت خرد شده، نوعی ماهی که در محلولی از ادویه و سبزجات خوابانده شده، سس مخصوص، همراه با ترهفرنگی خردشده، و ماهی و گوشت و سوسیس است که بر روی ذغال کباب میشود. نوشیدن انواع مشروبات از ویژگی دیگر چنین روزی است. و بالاخره آنچه را که نباید فراموش کرد، خوردن توتفرنگی و خامه و بستنی به عنوان دسر است.
در گذشته برای کسانی که در چنین روزی به کلیسا میرفتهاند دعای مخصوصی نیز وجود داشته که مضمون آن چنین است:
بار الاها، شبهای تابستان سوئد، تو را مانَد
تو نور و روشنایی مطلق ما هستی و از هرگونه تاریکی و سیاهی مبرایی
باحضور خود، وجودمان را روشن ساز
ما را یاری بده تا بتوانیم از نور و روشنایی، از فراوانی و از زندگی بهرهمند شویم.
جشن تیرگان یا آبریزگان بر تمام آنان که این سنتها را پاس میدارند مبارک و خجسته باد و جشن Midsommar و یا جشن نیمهی تابستان به همهی کسانی که چنین جشنی را برگزار میکنند.
منبع در سایه روشن کلام
کلمات کلیدی:
نحله مثبت گرایی-منطقی کواین
فلسفه کواین
ترانه جوانبخت
کواین از مطرح ترین فیلسوفان قرن بیستم است. او با ارائه نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی به انتقاد از ” نقد عقل محض“ کانت نیز یرداخت
کانت در ” نقد عقل محض“ چهار موضوع مهم را مطرح کرده است
?. شناخت ماتقدم: شناختی که بر مبنای مفاهیم ذهنی ماست و برای حصول آن نیازی به تجربه نیست. این جمله را در نظر بگیریم: ” طلا زرد است“ کانت استدلال می کند که برای شناخت زرد بودن طلا نیازی به تجربه نیست و ما با داده های ذهنیمان به این نتیجه که طلا زرد است می رسیم. بنابراین، این شناخت از نوع شناخت ماتقدم است.
?. شناخت ماتآخر: شناختی که برای حصول آن به تجربه نیاز است و نمی توان آن را بر مبنای مفاهیم ذهنی به دست آورد. این جمله را در نظر بگیریم: ” همه اجسام وزن دارند“ کانت استدلال می کند که برای شناخت وزن دار بودن اجسام به تجربه و آزمایش نیاز است و نمی توان بدون آزمایش به این نتیجه رسید. بنابراین، این شناخت از نوع شناخت ماتآخر است.
?. حکم تحلیلی: حکمی که در آن گزاره در مفهوم نهاد است. این جمله را در نظر بگیریم: ” طلا زرد است“ در جمله ” طلا زرد است“، ”طلا“ نهاد و ”زرد است“ گزاره است. کانت استدلال می کند که زرد بودن در مفهوم طلا است. بنابراین، این حکم از نوع تحلیلی است.
?. حکم تآلیفی: حکمی که در آن گزاره در مفهوم نهاد نیست بلکه مستقل از آن است. در تساوی ”??=?+? “ عدد ?? خارج از مفهوم اعداد ? و ? است. بنابراین، این حکم از نوع تآلیفی است.
از ادغام این چهار مولفه، سه نوع حکم به دست می آید:
حکم تحلیلی ماتقدم، حکم تآلیفی ماتقدم، حکم تآلیفی ماتآخر.
حکم تحلیلی ماتآخر ناممکن است چون آنچه برای درک آن به تجربه نیاز است (ماتآخر)، گزاره ای ست که در مفهوم نهاد نیست و مستقل از آن می باشد (بنابراین تآلیفی ست و نمی تواند تحلیلی باشد).
احکام تآلیفی ماتقدم را می توان در علوم محض مثل ریاضیات و فیزیک جستجو کرد.
کانت در ” نقد عقل محض“ از احکام تآلیفی ماتقدم برای بررسی شناخت مابعدالطبیعه (آنچه حسی نیست و نمی توان از طریق حسیات، آن را شناخت از جمله شناخت خدا) استفاده کرده است. کانت برای این منظور، فلسفه استعلایی خود را بر مبنای دسته بندی شرایط امکان ماتقدم حسی و مفاهیم ماتقدم ذهنی مطرح کرده است. از نظر کانت، زمان (توالی درونی یدیده ها) و مکان دو شرط امکان ماتقدم همه حسیات ما هستند. یعنی زمان و مکان به تجربه بستگی ندارند و مستقل از تجربه هستند اما تجربه برای واقع شدن به زمان و مکان به عنوان دو شرط امکان نیاز دارد. بنابراین، زمان و مکان قبل از تجربه هستند و بر آن تقدم دارند.
کانت نتیجه می گیرد که شناخت تآلیفی ماتقدم برای ما امکان دارد زیرا این ساختار ماتقدم را درک ما بر یدیده های اطرافمان تحمیل می کند. نتیحه دیگری که او می گیرد آن است که درک نظم در طبیعت از طریق این شناخت تآلیفی ماتقدم برای ما ممکن است. از طرف دیگر، انتقاد هیوم (ابداع کننده نحله فلسفی شک گرایی) بر دیدگاه عقل گرایی وارد نیست و شناخت عقلی یدیده ها صحت عینی دارد اما کانت این انتقاد هیوم را که عقل نمی تواند به طور نامحدود به شناخت برسد می یذیرد و برای شناخت عقلی محدودیت قائل است. در ضمن، همه شناختهایی که از طریق تجربی به دست می آیند محدود به مفاهیم ذهنی ما هستند زیرا این مفاهیم ذهنی ما هستند که همه تجربیات ممکن ما را دربرمی گیرند.
کواین که با ارائه نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی به انتقاد از ” نقد عقل محض“ کانت یرداخت، با استفاده از ” ساختار منطقی“ گزاره ها عنوان کرد که اگر نتوانیم معنای گزاره ها را تشخیص دهیم، تقسیم بندی حکم تحلیلی و تآلیفی بی معنا خواهد بود.
کواین دو اشکال بر دیدگاه کانت وارد دانست. طبق نظر کواین،
?. اولین ایراد وارد بر حکم تحلیلی و تآلیفی کانت، اشکال دورانی بودن آن است که از حکم تحلیلی به حکم تآلیفی و از حکم تآلیفی به حکم تحلیلی امکان تغییر دارد.
?. دومین ایراد وارد بر حکم تحلیلی و تآلیفی کانت، اشکال لغت نامه ای آن است.
جمله ”مجردها افراد ازدواج نکرده هستند“ را در نظر بگیریم. در این جمله، عبارات ”مجردها“ و ”افراد ازدواج نکرده“ مترادف (هم معنی) هستند. چون گزاره ”افراد ازدواج نکرده“ در مفهوم نهاد این جمله یعنی ”مجردها“ است (چرا که هم معنی هستند) و مستقل از آن نیست، بنابراین، حکم بر این جمله از نوع حکم تحلیلی است.
بررسی مترادفهایی از این قبیل کاملا تجربی ست و فردی که می خواهد این مترادفها را برای اولین بار وارد لغت نامه کند، از طریق تجربی به نحوه استفاده لغات توسط مردم متوسل می شود و بنابراین حکمی که تحلیلی بود به یک حکم تجربی (ماتآخر) و تآلیفی تبدیل می شود.
از نظر کواین، دسته بندی هایی از قبیل حکم تحلیلی و تآلیفی برای عبارات استفاده شده در منطق معنا ندارند و اعتبار خود را از دست می دهند. این دیدگاه انتقادی در فلسفه به نقد نحله مثبت گرایی ـ منطقی معروف است.
منابع
Quine, Le Mot Et La Chose, Edition Flammarion, 1977 .1
Kant, Critique De La Raison Pure, Edition Flammarion, 2001 .2
کلمات کلیدی:
رفتن ، رسیدن است
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده خیال
اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است
قیصر امین پور
کلمات کلیدی: