• وبلاگ : يادداشتها و برداشتها
  • يادداشت : ماجراي يك ازدواج +الب در زمان رسول الله (ص)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام مهربانم

    کاراي همون دزده را تکرار کن شايد اقبالت مثل او بشه .

    از ديوار خونه ي من نيا چون من فقيرم . دنبال يک قلب خالي مي گردم تا گوشه اش چادر بزنم . ولي حيف . ... صد افسوس هيچ قلب خالي پيدا نکردم ، يا عشق در آن کرده لونه ، يا کينه يا پر خونه

    پاسخ

    زهرا جون عزيز سلام! ممنون از نصايح دوستانه ات خوب شد كه گفتي ورنه آمده بودم ها...ولي در قسمت دوم نوشته ات بكلي موافقم و بسيار عالي تصويرش را هم كردي واقعاً يافتن چنين قلبي درين روز و روز گار خيلي مشكل شده استبه اميد مؤفقيت