• وبلاگ : يادداشتها و برداشتها
  • يادداشت : شعري از چگوارا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    قالي بزرگي است زندگي...
    هرهزارسال يک بارفرشته ها قالي جهان را درهفت آسمان مي تکانند
    تا گرد وخاک هزارساله اش بريزد وهرباربا خود مي گويند:
    اين نيست قالي که انسان قرار بود ببافد
    اين فرش فاجعه است...
    با زمينه سرخ خون...
    و حاشيه هاي کبود معصيت ...
    با طرح هاي گناه و نقش بر جسته هاي ستم..
    فرشته ها گريه مي کنند و قالي آدم را مي تکانند
    و دوباره با اندوه بر زمين پهنش مي کنند.
    رنگ در رنگ .. گره در گره ...نقش در نقش ..
    قالي بزرگي است زندگي..
    که تو مي بافي ومن مي بافم واومي بافد
    همه با فنده ايم
    مي بافيم و نقش مي زنيم
    مي بافيم و رج به رج بالا مي بريم
    مي بافيم و مي گستريم
    دار اين جهان را خدا به پا کرد.
    و خدا بود که فرمود: ببافيد وآدم نخستين گره را بر پود زندگي زد.
    هر که آمد گره اي تازه زد و رنگي ريخت و طرحي بافت.
    چنين شد که قالي آدمي رنگ رنگ شد
    آميزه اي از زيبا و نا زيبا...
    سايه روشني از گناه و صواب...
    گره تو هم بر اين قالي خواهد ماند
    طرح و نقشت نيز
    وهزارها سال بعدآدميان برفرشي خواهند زيست که گوشه اي ازآن را تو بافته اي
    کاش آن گوشه اي را که سهم توست زيبا تر ببافي
    عرفان نظرآهاري
    يا علي مدد
    پاسخ

    سلام دوست گرامي ممنون ازحضور و كامنت رهنمود دهنده و هوشداردهندهء تان