سلام
دست ها بالا بود ، هر كسي سهم خودش را طلبيدسهم هركس كه رسيد ، داغ تر از دل ما بودولي نوبت من كه رسيد ، سهم من يخ زده بود !سهم من چيست مگر ؟ يك پاسخ ، پاسخ يك حسرت !!سهم من كوچك بود ، قد انگشتانمعشق آن وسعت داشت ، وسعتي تا ته دلتنگي هاشايد از وسعت آن بود ، كه بي پاسخ ماند !!