سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پست ترین دانش، آن است که از زبانت در نگذرد و والاترین دانش، آن است که در اعضا و جوارح پدیدار گردد . [امام علی علیه السلام]
یادداشتها و برداشتها
 
ده توصیه بهداشت غذای کودک
ده توصیه بهداشت غذای کودک
رعایت اصول بهداشتی برای تهیه غذای کودک به حفظ سلامت او کمک می‌کند . رعایت این نکات مانع از ورود میکرب ها و مواد آلوده کننده به غذای کودک شده و از ابتلا او به بیماری هایی مانند اسهال جلوگیری می‌کند.با به کار گرفتن این توصیه ها غذای سالمی‌از نظر بهداشتی برای کودک خود تهیه کنید.

1 - قبل و بعد از تهیه غذا دستها را بشوئید.
از آماده کردن غذا و بعد از پایان کار دستها را با آب و صابون بشویید و هر بار که کهنه کودک را عوض می‌کنید و یا به دستشویی (توالت) می‌روید حتما" دستها را با آب و صابون بشویید، اگر دستها زخمی‌است قبل از تهیه غذا محل زخم را ببندید.

2- غذاها را خوب بپزید.
حرارت موجب از بین رفتن میکروبهای بیماریزا می‌شود و آلودگی احتمالی غذا در اثر پخت از بین می‌رود.

3-غذای کودک را تازه تهیه کنید.
بهتر است غذای کودک برای هر وعده تازه تهیه شود و فاصله بین وقتی که غذای کودک پخته می‌شود تا زمانی که به کودک غذا داده می‌شود طولانی نباشد چون در فاصله ای که غذا سرد می‌شود احتمال دارد میکروبها در غذا تکثیر کنند.

4-غذاهای پخته را بطور صحیح نگه داری کنید.
غذاهای باقیمانده را سریعا" خنک کنید و در ظرف در بسته در داخل یخچال نگهداری کنید. نگهداری غذا در دمای اتاق باعث فساد غذا می‌شود.

5- غذاهای باقیمانده را قبل از مصرف حرارت دهید.
غذاهای اضافی را قبل از مصرف مجدد، حرارت دهید بطوری که تمام قسمتهای غذا داغ شود، در این صورت آلودگی احتمالی و میکروبها از بین می‌رود، پس از یکبار حرارت دادن غذای اضافی، باقیمانده آن را دور بریزید.

6- غذاهای خام و پخته را مجزا نگهدارید.
غذاهای خام و پخته را هم در آشپزخانه و هم در یخچال جدا از هم نگهداری کنید چون احتمال دارد آلودگی از غذاهای خام به غذاهای پخته منتقل شود. اگر می‌خواهید غذاهای پخته مثل مرغ پخته و یا انواع سبزی را که خام مصرف می‌کنید خرد کنید حتما"‌روی تخته یا ظرف جداگانه ای این کار را انجام دهید.

7- محل تهیه و پخت غذا را تمیز نگهدارید.
لوازمی ‌را که برای تهیه و طبخ غذا بکار می‌برید کاملا" بشوئید. پارچه های مخصوص تمیز کردن آشپزخانه را مرتب بشوئید و در آفتاب پهن کنید.

8- غذاها را از دسترس حشرات و جواندگان دور نگهدارید.
غذاها را در ظرف درب دار و دور از دسترس حیوانات و حشرات نگهداری کنید چون حیوانات حامل میکروبهای بیماریزا هستند.

9- آب پاکیزه مصرف کنید.
برای نوشیدن و تهیه غذا، آب پاکیزه مصرف کنید. کودکان نسبت به آلودگی آب حساس و آسیب پذیر هستند آب مصرفی کودکان زیر یکسال را حتما" بجوشانید.

10- مواد غذایی پاستوریزه مصرف کنید.
تا حد امکان شیر، ماست، کشک و بستنی پاستوریزه مصرف کنید و در صورتی که به مواد غذایی پاستوریزه دسترسی ندارید قبل از مصرف حتما" شیر و کشک را بجوشانید و هنگام خرید مواد غذایی به تاریخ تولید و انقضاء انها توجه کنید.



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/21:: 10:35 عصر     |     () نظر
 
10 راه کنار آمدن با غم و اندوه
10 راه کنار آمدن با غم و اندوه
پذیرش احسا‌س‌تان: غم، اندوه، اشک، احساس تهی شدن و غیره موضوعی طبیعی است.


سعی نکنید تا عواطف و احساسات‌تان همچون خشم، گناه، ناامیدی یا درد را انکار کنید.


اجازه بدهید که سایرین به شما کمک کنند: با غذا آوردن برای شما، مراقبت کردن، برطرف کردن نیازهای روزمره‌تان، ...


احساسات‌تان را از طریق اشک‌، صحبت با سایرین و... ابراز کنید.


احساس نکنید که شما باید قوی و شجاع و آرام باشید، اگر چه این حق را دارید.


روزها را همان‌گونه که هستند بپذیرید و آماده مواجهه با آینده باشید.


به خودتان، فرصت و زمان بدهید تا دردها، درمان و زخم‌ها، التیام یابند.


مراسم بزرگداشت را فراموش نکنید.


فکر نکنید، حق ندارید ناراحت باشید زیرا سوگواری، امری طبیعی است.



به دنبال مشورت‌های تخصصی باشید البته اگر هنوز پس از شش ماه، ناراحتی و غصه‌تان رفع نشده. موارد درمانی می‌تواند کاملا موثر بوده و از مشکلات روان‌شناختی آتی پیشگیری کند.

منبع: salamatiran.com



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/21:: 10:34 عصر     |     () نظر
 
10 نکته برای بهتر خوابیدن
10 نکته برای بهتر خوابیدن

همه ما بعضی اوقات برای خوابیدن مشکل داریم. ولی شما می‌توانید با توجه به نکات زیر، خوابی بهتر داشته باشید.

خوردن کافئین را قطع کنید.

کافئین شمارا بیدار نگه می‌دارد. اثر آن می‌تواند بیشتر از آنکه فکر کنید در بدنتان باقی بماند. 8 ساعت زمان نیاز است تا اثر کافئین از بین برود. بنابراین اگر شما بعد از ظهر یک فنجان قهوه بنوشید و شب هنگام خواب سر جای خود غلت بزنید، دلیل آن کافئین است.4 تا 6 ساعت قبل از خواب کافئین نخورید تا شب راحتتر بخوابید.

از الکل به عنوان داروی خواب آور استفاده نکنید.

الکل ممکن است در ابتدا کمک کند تا شما بخوابید ولی باعث اختلال در خواب نیز می‌شود در نتیجه خوابی آرام نخواهید داشت. نوشیدن الکل قبل از خواب ممکن است باعث شود در طول شب بیدار بمانید.

قبل از خواب راحت و ریلکس باشید.

استرس نه تنها شما را بیچاره می‌کند بلکه خواب شما را می‌دزدد. چند روش پیش از خواب، برای از بین بردن رابطه استرس روزانه و وقت خواب خود بیابید. مدت زمان انجام این روشها می‌تواند 10 دقیقه تا 1 ساعت باشند.

بعضی‌ها با تهیه لیستی از محرکهای تنش‌زا در روز همراه با برنامه‌ای برای پرداختن به آنها به روز خود خاتمه می‌دهند که این کار را با خواندن مطلبی سبک، فکر کردن، ماساژدادن بدن با روغن، کشش آرام بدن و یا حمام آبگرم انجام می‌دهند که باعث خوابی راحت می‌شود. به ساعت نگاه نکنید چون تیک تاک ساعت شما را عصبی می‌کند.

در زمانهای مناسب ورزش کنید.

ورزش منظم باعث خواب شبانه راحت می‌شود. مدت زمان و شدت ورزش نقش کلیدی در تاثیر آن در خواب دارد. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که بعد از ورزش پر‌انرژی و سرحال هستید، بهتر است که عصرها ورزش نکنید. ورزش منظم صبحگاهی کمک به از بین رفتن بی خوابی می‌کند.

اتاق خواب خود را تاریک، آرام و راحت نگهدارید.

بسیاری از مردم کوچکترین صدا یا نور آنها را اذیت می‌کند مثلا صدای خرخر یک گربه یا نور لب‌تاب یا تلویزیون. ازگوشه‌گیر، پرده پنجره و یا پتوی برقی یا دستگاه تصفیه برقی و هر چیزی که محیط را برای خواب راحت فراهم می‌سازد، استفاده کنید. اگر نصف شب بیدار می‌شوید از نورکامل استفاده نکنید بلکه از یک چراغ خواب استفاده کنید. دمای مناسب برای خوابیدن بین 68 تا 72 درجه فارنهایت است. دمای بیش از 75 درجه و کمتر از 54 درجه برای خواب مناسب نیستند.

خوب بخورید و خوب بخوابید.

هیچ وقت گرسنه به تخت خواب نروید، از خوردن غذاهای سنگین قبل از خواب بپرهیزید. شکم بیش از حد پر شما را بیدار نگه می‌دارد. بعضی غذاها می‌توانند به خواب کمک کنند. شیر حاوی تریپتوفان است که ماده‌ای خواب‌آور می‌باشد. غذاهای دیگر شامل ماهی‌تن، ماهی هالیبوت، کدو تنبل، آواکادو، بادام، تخم‌‌مرغ، کلم برگ چینی(باکچوی)، هلو، گردو، زردآلو، جودوسر، مارچوبه، سیب زمینی، گندم سیاه و موز است.

همچنین سعی کنید بعد از 8 عصر مایعات ننوشید.این کار شما را از بیدار شدن در خواب و رفتن به دستشویی باز میدارد.

مصرف نیکوتین را کمتر کنید.

سیگار کشیدن قبل از خواب اگرچه جریان خون را تکریک می‌کند ولی اثر نیکوتین موجود در آن مانند کافئین است. نیکوتین می‌تواند شما را در طول شب بیدار نگهدارد. پس قبل از خواب سیگار نکشید.

از چرت زدن بپرهیزید.

اگر شما مشکل خوابیدن دارید چرت زدن می‌تواند آن را بدتر کند.اگر چرت می‌زنید ،کوتاه باشد.8ساعت بعد از خواب صبح،یک چرت 20-15 دقیقه ای شما را سرحال نگه می‌دارد.

حیوانات خانگی را از تخت خواب بیرون کنید.

آیا حیوان خانگی‌تان با شما می‌خوابد؟ این کار نیز باعث بیدار شدن شما در طول شب می‌شود که بخاطر آلرژی یا تکان خوردن آنهاست. آنها بهتر است روی زمین بخوابند تا روی ملافه شما.

از تماشای تلویزیون،خوردن و بحثهای احساسی در تختخواب بپرهیزید. تخت خواب فقط باید برای خوابیدن استفاده شود.


تهیه و ترجمه: گروه سلامت سیمرغ



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/21:: 10:32 عصر     |     () نظر
 
خستهاید; این غذاها را نخورید!!
خسته‌اید; این غذاها را نخورید!!
خسته‌اید; این غذاها را نخورید!!

آیا تا به حال شده که به اندازه کافی غذا بخورید ولی اواسط روز احساس کنید که هیچ نیرویی ندارید؟ در این مورد باید غذایی که مصرف می‌کنید را مقصر دانست. ما در این مقاله به شما می‌گوییم که چه غذاهایی نخورید تا انرژی خود را زود از دست ندهید.

غذاهای حاوی شکر
اینکه می‌گویند شکر انرژی زا است یک باور قدیمی است. این جمله را بونی توب دکتر تغذیه در مرکز تغذیه آمریکا گفته است. در حالیکه انرژی غذاهای حاوی شکر زیاد است،‌ اما این انرژی مدت زمان طولانی در بدن نمی‌ماند زیرا بدن شما شکر را خیلی سریع می‌سوزاند.

مراقب غذاهای چرب باشید.

هر غذایی که چربی بالایی داشته باشد بسیار سختتر از غذاهای کم چربی شکسته می‌شود. به این معنی که شما اصلاً بعد از خوردن گوشت قرمز مانند زمانی که گوشت ماهی می‌خورید احساس سبکی و چابکی نمی‌کنید.

از خوردن غذاهای خواب آور خودداری کنید.

بوقلمون غذایی خواب آور است ولی در این زمینه مقصر تریپتوفان (آمینو اسیدی که در بوقلمون یافت می‌شود و باعث آرامش می‌گردد) است.

چیزهای دیگری مانند شیر،‌ذرت، برنج قهوه‌ای و حبوبات نیز آمینو اسید دارند. اگرچه همه بعد از خوردن بوقلمون و یا شیر احساس خواب آلودگی نمی‌کننداما بهتر است اگر خسته هستید و یا نیاز به سرحال بودن دارید خوردن این مواد را محدود سازید.

زیاد از مواد کافئین‌دار استفاده نکنید.

مطمئناً نوشابه‌های کافئین‌دار مانند قهوه می‌تواند شما را سرحال نگه دارد. اما این نوشابه‌ها می‌تواند انرژی شما را کاهش دهد. شاید مقدار زیاد نوشابه‌های کافئین‌دار بتواند شما را شب بیدار نگه دارد اما باعث می‌شود که صبح هیچ انرژی نداشته باشید. بنابراین به میزان مصرف خود در بعد از ظهر و زمان نزدیک به خواب توجه کنید زیرا مصرف کافئین موقع خواب باعث بی‌خوابی می‌شود.

از نوشیدن الکل خودداری کنید.

آیا بعد از خوردن یک لیوان شراب احساس خواب‌آلودگی کرده‌اید؟ این احساس به این دلیل است که الکل مانند مسکن عمل کرده و سیستم عصبی را کند می‌کند.

نوشیدن یک لیوان الکل در روز بعد از یک خواب کم خصوصاً در بعد از ظهر و یا شب هنگام که انرژی کم شده است انرژی را به صفر می‌رساند.

کمبود آهن را از بین ببرید.

غذاهای آهن‌دار میتوانند تمام روز شما را سرحال نگه دارند. بنابراین از مصرف غذاهایی که شکر و فیبر فراوان دارد و همچنین آب انگور که توانایی بدن را در جذب آهن محدود می‌سازد خودداری نمایید.


تهیه و ترجمه: گروه سلامت سیمرغ ـ مهرنوش نصوری

اختصاصی سیمرغ http://www.seemorgh.com/health


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/21:: 10:30 عصر     |     () نظر
 
چگونه با انرژی باشیم؟!
چگونه با انرژی باشیم؟!

چگونه با انرژی باشیم؟!
) روز خود را درست شروع کنید.
منظورم صبحانه می‌با‌شد. مخلوطی از همه غلات، میوه‌‌ها، لبنیات کم چرب، شیر سویا و حتی پروتئین کم چربی تهیه کنید و بخورید تا سطح انرژی را در صبح حفظ کنید. همچنین می‌توانید بلغور جو پخته را با ماست، موز، شیر سویا و تمشک مخلوط کنید و میل کنید.

2) در حدود ساعت 10 صبح یک اسنک بخورید.
برای این کار، یک پروتئین را با یک کربوهیدرات مخلوط کنید. خوب است که در این ساعت گرسنه می‌شوید، چون که در این زمان سوخت لازم را به بدن خود می‌رسانید. بنابراین ماست، هلو، پنیر کم چرب، سیب، انگور و پنیر لور مصرف کنید.

3) نا‌هار را سر وقت میل کنید.
از این رو خوردن ناهار را به تا خیر نیاندازید تا خیلی گرسنه نشوید. در عوض در نیمه روز ناهار بخورید تا سوخت لازم را به بدن برسانید و سطح گلوکز خون، خوب و پا‌بر جا حفظ شود.
4)انرژی روحی خود را بالا ببرید.

اسید‌های چرب امگا 3 مواد مغذی طبیعی برای مغز می‌باشند. علاوه بر گردو، توفو وروغن کانولا می‌توانید تن‌ماهی و ماهی آزاد را به ناهار خود اضافه کنید. چربی سا‌لم، بدن را برای مدت طولانی‌تری نگه می‌دارد بنابراین افزودن مقداری چربی و روغن سالم به غذا مفید می‌باشد. لذا می‌توانید آوکادو و بادام را مصرف کنید.

5)روز خود را با یک کافئین ملایم آغاز کنید.
هر چندکه کافئین باعث افزایش انرژی می‌شود اما مصرف زیاد آن باعث می‌شود میزان و کیفیت خواب بر هم بخورد.

6)خوردن غذاهای فراورده شده با قند زیاد را محدود کنید.
تا حد ممکن از مربای شیرین و مهمانی‌ها دوری کنید. غذاهای فراورده شده انرژ ی بادوام را در بر ندارد بلکه باعث می‌شود انسان حفظ انرژی چند لحظه‌ای پیدا کند و بس.

7)غذاهای با ا‌سیدفولیک بالا مصرف کنید.
سطوح بالای اسیدفولیک خون با فرایند‌های بهتر و سریعتر همراه شده‌اند. منابع اسید فولیک آب پرتقال، کلم بروکلی، آوکادو، عدس، نخود، لوبیا‌قرمز و مار چوبه می‌باشند. همچنین ویتامین B6که در موز وجود دارد و ویتامین 12B که در فراورده‌‌های لبنی کم چرب و پروتئین‌های کم چربی موجود می‌باشند، برای بدن خیلی مفید هستند.

8)در بعد از ظهر، یک اسنک میل کنید.
اگر شام خود را دیر میل می‌کنید یا در هنگام عصر فعالیت بدنی دارید می‌توانید میوه، سبزی یا ماست کم چرب مصرف کنید تا انرژی زیادی به دست آورید.

9)از کربوهیدرات‌های پیچیده که شامل فیبر می‌شوند استفاده کنید.
فیبر باعث می‌شود که کربوهیدرات کندتر آزاد شود و انرژی بادوامی ‌را فراهم کند. برای این منظور از نان همه غلات، پاستای گندم، برنج قهوه ای و غلات استفاده کنید.

10)آب زیاد بنوشید.
در حدود 3/2 بدن را آب تشکیل می‌دهد. کم آبی بدن باعث پایین آمدن انرژی می‌شود. 80 درصدجریان خون از آبی است که می‌نوشید، 20 درصد دیگر از راه غذاها به وجود می‌آید. همیشه وقتی تشنه ‌‌هستید آب بنوشید. همچنین فراموش نکنید که در طول روز آب بنوشید.

تهیه و ترجمه : گروه سلامت سیمرغ
اختصاصی سیمرغ
http://www.seemorgh.com/health


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/21:: 10:29 عصر     |     () نظر
 
ازدواج زود و بد

ماریانو خوزه دلارا   Mariano jose de larraیکی از نویسندگان در حالی که فریاد می زد، گفت: شما چطور جرات می کنید همیشه به مقدسات حمله کنید.

من با صدای بلند گفتم : این طور دوست دارم .

- شما هم مثل بقیه سنگدل و خشن هستید.

- بله ،آقا شما از تئاتر دفاع می کنید. این موضوع مهمی است.

یکی دیگر از نویسندگان فریاد زد: خارج از تئاتر و ادبیات، از سیاست هم صحبت می کند.

- امکان ندارد موضوع مهمی را دوست نداشته باشم. عقاید آدمها متفاوت است. اما من به دیگران و عقایدشان احترام می گذارم. به دنبال یک روش ارضاء کننده برای خودم می گردم و قصد دارم مقالاتی با موضوعات متفاوت بنویسم و از واقعیت، در هر جایی که وجود داشته باشد دفاع کنم. مثل مقاله امروز. قصد دارم ماجری زندگی خواهرزاده ام را برای شما شرح دهم.

من و خواهرم تعلیماتی که در آن زمان در اسپانیا رایج بود را از پدر و مادرمان یاد گرفتیم. ما در خانه زیاد دعا می خواندیم و هر روز  به کلیسا می رفتیم و کارهای روزانه را انجام می دادیم.

در آن زمان مادرها همیشه مانع می شدند که دخترها مدت زیادی را در بالکن خانه ها سپری کنند. و پدرها همیشه داستان ها و نوشته هایی که دخترها می خوانند را کنترل می کردند. این بخشی از تعلیماتی بود که ما به صورت همیشگی و تکالیف اجباری آموزش می دیدیم. نه بهتر و نه بدتر از تعلیماتی که امروزه وجود دارد.

اما .... فرانسویها آمدند... و چه اتفاقی افتاد؟ باعث شد که دیگر شیوه ها و مدلهای زندگی اسپانیایی برای خواهرم سرگرم کننده نباشد. همیشه می گفت: چرا با این که زندگی اینقدر کوتاه است باید این موقعیت بد را تحمل کنیم و به دنبال چیزهای بهتر نباشیم؟

خواهرم که آداب و رسوم فرانسه را دوست داشت با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد و به فرانسه رفت. در آن کشور، خواهرم پسرش را با تعلیمات جدید آموزش داد. پسر هیچ وقت به مراسم دعا نرفته بود. خواهرم معتقد بود که مذهب برای آدم خوب لازم نیست و او را آزاد گذاشته بود که هر نوع کتابی را که می خواهد مطالعه کند.

خواهرم می خواست که بچه به جای اینکه پدر و مادر صدایشان کند، ماما و پاپا بگوید و به جای گفتن شما، تو بگوید. به خاطر این رفتار، آن محبت و مهربانی که قبلا در خانواده ها بود بین آنها وجود نداشت.

اسم پسر آگوستو بود. هیچ وقت آدمی به این بی خیالی و بی قید و بندی ندیده بودم. او سطحی نگر، خودپسند و مغرور بود.

با مرگ شوهر خواهرم، او و پسرش به اسپانیا برگشتند. بیچاره خواهرم به خاطر مرگ همسرش چه دوران بدی را گذراند. بر طبق گفته های او، اسپانیایی ها هنوز مثل قبل احمق و بی ظرفیت هستند.

خواهرم ایده های جدیدش را به ما القا می کرد. می گفت که خدا وجود ندارد و این مسئله را همه فرانسوی ها می دانند. برای ما تعریف می کرد که پسر پانزده ساله اش در اجتماعات شرکت می کند. او در این مراسم به سخنان افراد مختلف در مورد عشق و عاشق شدن گوش می دهد. به نظر خواهر زاده ام اگر کسی بخواهد یک مرد کامل شود باید عاشق کسی شود.

و این اتفاق افتاد. در مدت کوتاهی خواهر زاده ام عاشق شد. با چشمک زدن و بیرون رفتن و ارسال نامه به هم، هر دو دیوانه وار عاشق هم شدند.

دخترک از انجام کار های خانه متنفر بود و همیشه داستانهای عاشقانه می خواند و بقیه وقتش را به پیانو زدن و آواز خواندن می گذراند. خواهر زاده ام هیچ حرفه ای یاد نگرفته بود و به کار کردن هم علاقه ای نداشت. خواهرم از اینکه به یک خانواده اشرافی تعلق داشت به خود مغرور بود. در نظر او مهمترین مسئله این بود؛ از خانواده اشرافی باشی و به خاطر گذران زندگی کار نکنی.

به همین دلیل خواهرم می خواست بداند که چه کسی عاشق پسرش شده. فهمید که دختر نه پولدار است نه از خانواده اشرافی. خانواده دختر هم فهمیدند که خواهر زاده ام از خانواده ای اشرافی ولی بیکار است.

پدر النا(دختر ) از خواهر زاده ام پرسید:

- به چه منظوری به خانه من آمده ای؟

- می خواهم با دخترتان ازدواج کنم.

- اما شما نه کاری دارید و نه مدرکی.

- این مشکل خودم است.

- صحیح ... اما دختر من زمانی با شما ازدواج می کند که کاری داشته باشی . تا زمانی که حرفه ای به دست نیاورده ای حق دیدن او را نداری.

خواهر زاده ام بعد از این جریان تصمیم گرفت از عشقش دفاع کند و با سختی ها روبرو شود. پدر و مادر النا نمی گذاشتند که از خانه خارج شود حتی در بالکن هم ظاهر شود. دختر عصبانی شد و به پدر و مادرش گفت که او را آزاد کنند که شوهرش را انتخاب کند. به آنها گفت که عشق از همه چیز مهم تر است و حتی ارزشش از معیشت و پول هم بیشتر و لازم تر است.

هر دو خانواده با عشق آگوستو و النا مخالفت می کردند، اما پانزده روز بعد یکی از دوستان مقداری پول به آنها داد و آنها خانه ای گرفتند تا زندگی مشترک خود را با هم آغاز کنند. خوشبختی بزرگ فقط با عشق نمی آید. خوشبختی و شادی آنها تا زمانی که پولشان ته کشید، بیشتر دوام نیاورد.

النا فقط عشق به آگوستو را فهمیده بود. او یادگرفته بود به تئاتر برود و آواز بخواند. آگوستو هم هر روز صبح برای پیداکردن پول از خانه بیرون می رفت. اما مسئله این بود که چگونه باید به راحتی پول بدست آورد؟ و تا شب به خانه بر نمی گشت . النا هم عصبانی و ناراحت در خانه به انتظارش می نشست.

هنوز همدیگر را دوست داشتند، اما بدون غذا و بدون پول، خوشحالی و شادی وجود نداشت. برسر هر موضوعی بحث می کردند و هر یک ازدواج را تقصیر دیگری می انداخت. کم کم عشق آنها تبدبل به نفرت شد. اما همه چیز به این مسئله ختم نمی شد. خواهر زاده ام برای به دست آوردن پول، به جای کار کردن وقتش را با قمار بازی سپری می کرد.

زمان همچنان می گذشت و هر سال یک فرزند جدید نیز به خانواده اضافه می شد و سر و صدا و بازی در خانه بیشتر می شد. آنها حالا سه بچه داشتند و اندام النا دیگر مثل قبل نبود. به نظر آگوستو،  پاهای النا دراز و دست هایش زشت به چشم می آمد.

برای النا هم آگوستو دیگر آن جوان مهربان نبود. یک مرد بیکار ،تنبل و مغرور بود. اما در عوض دوست آگوستو، چه دوست خوب و مهربانی بود، چه دست و دل باز، چه فعال و مهربان . هر وقت آگوستو از خانه خارج می شد او به دیدن النا می آمد تا او تنها نباشد.

یک شب وقتی خواهر زاده ام به خانه برگشت دید که بچه هایش تنها هستند و خبری از النا نیست، آگوستو فریاد زد: زن من کجاست؟ وسایلش کجا هستند؟

به طرف خانه دوستش دوید. او در مادرید نبود؟ مگه امکان داره؟ از همه پرس و جو کرد. به اداره پلیس رفت، آنجا گفتند که زنی با همان نشانه هایی که می گوید، همراه مردی که ادعا می کرد برادرش است، به طرف شهر کادیز رفتند. آگوستو به خانه برگشت. روز بعد هر چیزی که داشت فروخت و به دنبال آنها رفت. وقتی به شهر کادیز رسید مسافر خانه ای که آنها در آن مستقر بودند را پیدا کرد، با اسلحه دوستش را کشت و به دنبال زنش افتاد. او که خیلی ترسیده بود و خود را مقصر می دید خودش را از پنجره پرت کرد و مرد.

قبل از اینکه پلیس دستگیرس کند یک اتاق گرفت و نامه ای برای مادرش نوشت.

« مادرم ، من بیشتر از نیم ساعت دیگر زنده نخواهم بود. مواظب بچه هایم باش. اما فراموش نکن که باید آنها را تربیت کنی... اگر نمی توانی چیزهایی بهتر به آنها آموزش دهی، اقلا آنها را از مذهب دور نکن. می خواهم که فرزندانم به بزرگتر ها احترام بگذارند. من را به خاطر تمام کمبودها و تقصیراتم ببخش. نمی خواهم که این نامه باعث گریه تو بشود. برای همیشه خداحافظ».

نامه تمام شد و صدای شلیک شنیده شد و با حالتی از غم و اندوه خواهر زاده ام را از دست دادم. خیلی ها مثل او فکر می کنند و خوشبختی را این گونه می بینند. اما اگر می خواهیم با کشورهای پیشرفته برابر شویم باید با تعلیم و تربیت مناسب و خوب شروع کنیم. باید از خارجی ها چیزهای خوب را یاد بگیریم. نباید سطحی نگر باشیم. تعلیم و تربیت باید بر اساس دلیل و منطق باشد.

 

 

برگردان : علی باغشاهی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/19:: 1:53 صبح     |     () نظر
 
ازدواج زود و بد

ماریانو خوزه دلارا   Mariano jose de larraیکی از نویسندگان در حالی که فریاد می زد، گفت: شما چطور جرات می کنید همیشه به مقدسات حمله کنید.

من با صدای بلند گفتم : این طور دوست دارم .

- شما هم مثل بقیه سنگدل و خشن هستید.

- بله ،آقا شما از تئاتر دفاع می کنید. این موضوع مهمی است.

یکی دیگر از نویسندگان فریاد زد: خارج از تئاتر و ادبیات، از سیاست هم صحبت می کند.

- امکان ندارد موضوع مهمی را دوست نداشته باشم. عقاید آدمها متفاوت است. اما من به دیگران و عقایدشان احترام می گذارم. به دنبال یک روش ارضاء کننده برای خودم می گردم و قصد دارم مقالاتی با موضوعات متفاوت بنویسم و از واقعیت، در هر جایی که وجود داشته باشد دفاع کنم. مثل مقاله امروز. قصد دارم ماجری زندگی خواهرزاده ام را برای شما شرح دهم.

من و خواهرم تعلیماتی که در آن زمان در اسپانیا رایج بود را از پدر و مادرمان یاد گرفتیم. ما در خانه زیاد دعا می خواندیم و هر روز  به کلیسا می رفتیم و کارهای روزانه را انجام می دادیم.

در آن زمان مادرها همیشه مانع می شدند که دخترها مدت زیادی را در بالکن خانه ها سپری کنند. و پدرها همیشه داستان ها و نوشته هایی که دخترها می خوانند را کنترل می کردند. این بخشی از تعلیماتی بود که ما به صورت همیشگی و تکالیف اجباری آموزش می دیدیم. نه بهتر و نه بدتر از تعلیماتی که امروزه وجود دارد.

اما .... فرانسویها آمدند... و چه اتفاقی افتاد؟ باعث شد که دیگر شیوه ها و مدلهای زندگی اسپانیایی برای خواهرم سرگرم کننده نباشد. همیشه می گفت: چرا با این که زندگی اینقدر کوتاه است باید این موقعیت بد را تحمل کنیم و به دنبال چیزهای بهتر نباشیم؟

خواهرم که آداب و رسوم فرانسه را دوست داشت با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد و به فرانسه رفت. در آن کشور، خواهرم پسرش را با تعلیمات جدید آموزش داد. پسر هیچ وقت به مراسم دعا نرفته بود. خواهرم معتقد بود که مذهب برای آدم خوب لازم نیست و او را آزاد گذاشته بود که هر نوع کتابی را که می خواهد مطالعه کند.

خواهرم می خواست که بچه به جای اینکه پدر و مادر صدایشان کند، ماما و پاپا بگوید و به جای گفتن شما، تو بگوید. به خاطر این رفتار، آن محبت و مهربانی که قبلا در خانواده ها بود بین آنها وجود نداشت.

اسم پسر آگوستو بود. هیچ وقت آدمی به این بی خیالی و بی قید و بندی ندیده بودم. او سطحی نگر، خودپسند و مغرور بود.

با مرگ شوهر خواهرم، او و پسرش به اسپانیا برگشتند. بیچاره خواهرم به خاطر مرگ همسرش چه دوران بدی را گذراند. بر طبق گفته های او، اسپانیایی ها هنوز مثل قبل احمق و بی ظرفیت هستند.

خواهرم ایده های جدیدش را به ما القا می کرد. می گفت که خدا وجود ندارد و این مسئله را همه فرانسوی ها می دانند. برای ما تعریف می کرد که پسر پانزده ساله اش در اجتماعات شرکت می کند. او در این مراسم به سخنان افراد مختلف در مورد عشق و عاشق شدن گوش می دهد. به نظر خواهر زاده ام اگر کسی بخواهد یک مرد کامل شود باید عاشق کسی شود.

و این اتفاق افتاد. در مدت کوتاهی خواهر زاده ام عاشق شد. با چشمک زدن و بیرون رفتن و ارسال نامه به هم، هر دو دیوانه وار عاشق هم شدند.

دخترک از انجام کار های خانه متنفر بود و همیشه داستانهای عاشقانه می خواند و بقیه وقتش را به پیانو زدن و آواز خواندن می گذراند. خواهر زاده ام هیچ حرفه ای یاد نگرفته بود و به کار کردن هم علاقه ای نداشت. خواهرم از اینکه به یک خانواده اشرافی تعلق داشت به خود مغرور بود. در نظر او مهمترین مسئله این بود؛ از خانواده اشرافی باشی و به خاطر گذران زندگی کار نکنی.

به همین دلیل خواهرم می خواست بداند که چه کسی عاشق پسرش شده. فهمید که دختر نه پولدار است نه از خانواده اشرافی. خانواده دختر هم فهمیدند که خواهر زاده ام از خانواده ای اشرافی ولی بیکار است.

پدر النا(دختر ) از خواهر زاده ام پرسید:

- به چه منظوری به خانه من آمده ای؟

- می خواهم با دخترتان ازدواج کنم.

- اما شما نه کاری دارید و نه مدرکی.

- این مشکل خودم است.

- صحیح ... اما دختر من زمانی با شما ازدواج می کند که کاری داشته باشی . تا زمانی که حرفه ای به دست نیاورده ای حق دیدن او را نداری.

خواهر زاده ام بعد از این جریان تصمیم گرفت از عشقش دفاع کند و با سختی ها روبرو شود. پدر و مادر النا نمی گذاشتند که از خانه خارج شود حتی در بالکن هم ظاهر شود. دختر عصبانی شد و به پدر و مادرش گفت که او را آزاد کنند که شوهرش را انتخاب کند. به آنها گفت که عشق از همه چیز مهم تر است و حتی ارزشش از معیشت و پول هم بیشتر و لازم تر است.

هر دو خانواده با عشق آگوستو و النا مخالفت می کردند، اما پانزده روز بعد یکی از دوستان مقداری پول به آنها داد و آنها خانه ای گرفتند تا زندگی مشترک خود را با هم آغاز کنند. خوشبختی بزرگ فقط با عشق نمی آید. خوشبختی و شادی آنها تا زمانی که پولشان ته کشید، بیشتر دوام نیاورد.

النا فقط عشق به آگوستو را فهمیده بود. او یادگرفته بود به تئاتر برود و آواز بخواند. آگوستو هم هر روز صبح برای پیداکردن پول از خانه بیرون می رفت. اما مسئله این بود که چگونه باید به راحتی پول بدست آورد؟ و تا شب به خانه بر نمی گشت . النا هم عصبانی و ناراحت در خانه به انتظارش می نشست.

هنوز همدیگر را دوست داشتند، اما بدون غذا و بدون پول، خوشحالی و شادی وجود نداشت. برسر هر موضوعی بحث می کردند و هر یک ازدواج را تقصیر دیگری می انداخت. کم کم عشق آنها تبدبل به نفرت شد. اما همه چیز به این مسئله ختم نمی شد. خواهر زاده ام برای به دست آوردن پول، به جای کار کردن وقتش را با قمار بازی سپری می کرد.

زمان همچنان می گذشت و هر سال یک فرزند جدید نیز به خانواده اضافه می شد و سر و صدا و بازی در خانه بیشتر می شد. آنها حالا سه بچه داشتند و اندام النا دیگر مثل قبل نبود. به نظر آگوستو،  پاهای النا دراز و دست هایش زشت به چشم می آمد.

برای النا هم آگوستو دیگر آن جوان مهربان نبود. یک مرد بیکار ،تنبل و مغرور بود. اما در عوض دوست آگوستو، چه دوست خوب و مهربانی بود، چه دست و دل باز، چه فعال و مهربان . هر وقت آگوستو از خانه خارج می شد او به دیدن النا می آمد تا او تنها نباشد.

یک شب وقتی خواهر زاده ام به خانه برگشت دید که بچه هایش تنها هستند و خبری از النا نیست، آگوستو فریاد زد: زن من کجاست؟ وسایلش کجا هستند؟

به طرف خانه دوستش دوید. او در مادرید نبود؟ مگه امکان داره؟ از همه پرس و جو کرد. به اداره پلیس رفت، آنجا گفتند که زنی با همان نشانه هایی که می گوید، همراه مردی که ادعا می کرد برادرش است، به طرف شهر کادیز رفتند. آگوستو به خانه برگشت. روز بعد هر چیزی که داشت فروخت و به دنبال آنها رفت. وقتی به شهر کادیز رسید مسافر خانه ای که آنها در آن مستقر بودند را پیدا کرد، با اسلحه دوستش را کشت و به دنبال زنش افتاد. او که خیلی ترسیده بود و خود را مقصر می دید خودش را از پنجره پرت کرد و مرد.

قبل از اینکه پلیس دستگیرس کند یک اتاق گرفت و نامه ای برای مادرش نوشت.

« مادرم ، من بیشتر از نیم ساعت دیگر زنده نخواهم بود. مواظب بچه هایم باش. اما فراموش نکن که باید آنها را تربیت کنی... اگر نمی توانی چیزهایی بهتر به آنها آموزش دهی، اقلا آنها را از مذهب دور نکن. می خواهم که فرزندانم به بزرگتر ها احترام بگذارند. من را به خاطر تمام کمبودها و تقصیراتم ببخش. نمی خواهم که این نامه باعث گریه تو بشود. برای همیشه خداحافظ».

نامه تمام شد و صدای شلیک شنیده شد و با حالتی از غم و اندوه خواهر زاده ام را از دست دادم. خیلی ها مثل او فکر می کنند و خوشبختی را این گونه می بینند. اما اگر می خواهیم با کشورهای پیشرفته برابر شویم باید با تعلیم و تربیت مناسب و خوب شروع کنیم. باید از خارجی ها چیزهای خوب را یاد بگیریم. نباید سطحی نگر باشیم. تعلیم و تربیت باید بر اساس دلیل و منطق باشد.

 

 

برگردان : علی باغشاهی

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/19:: 1:53 صبح     |     () نظر
 
بعضی ها ...

بعضی ها ...

بعضی‌ها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،

بعضی‌ها شعرشان کهنه است، فکرشان نو،

بعضی‌ها شعرشان نو است، فکرشان کهنه،

بعضی‌ها یک عمر زندگی می‌کنند برای رسیدن به زندگی،

بعضی‌ها زمین‌ها را از خدا مجانی می‌گیرند و به بندگان خدا گران می‌فروشند.

بعضی‌ها حمال کتابند،

بعضی‌ها بقال کتابند،

بعضی‌ها انباردارکتابند،

بعضی‌ها کلکسیونر کتابند

بعضی‌ها قیمتشان به لباسشان است، بعضی به کیفشان و بعضی به کارشان،

بعضی‌ها اصلا‏ قیمتی ندارند،

بعضی‌ها به درد آلبوم می‌خورند،

بعضی‌ها را باید قاب گرفت،

بعضی‌ها را باید بایگانی کرد،

بعضی‌ها را باید به آب انداخت،

بعضی‌ها هزار لایه دارند

بعضی‌ها ارزششان به حساب بانکی‌شان است،

بعضی‌ها همرنگ جماعت می‌شوند، ولی همفکر جماعت نه،

بعضی‌ها را همیشه در بانک‌ها می‌بینی یا در بنگاه‌ها.

بعضی‌ها در حسرت پول همیشه مریضند،

بعضی‌ها برای حفظ پول همیشه بی‌خوابند،

بعضی‌ها برای دیدن پول همیشه می‌خوابند،

بعضی‌ها برای پول همه کاره می‌شوند.

بعضی‌ها نان نامشان را می‌خورند،

بعضی‌ها نان جوانیشان را می خورند،

بعضی‌ها نان موی سفیدشان را می خورند،

بعضی‌ها نان پدرانشان را می خورند،

بعضی‌ها نان خشک و خالی می خورند،

بعضی‌ها اصلا نان نمی خورند،

بعضی‌ها با گل ها صحبت می‌کنند،

بعضی‌ها با ستاره‌ها رابطه دارند.

بعضی ها صدای آب را ترجمه می‌کنند.

بعضی ها صدای ملائک را می‌شنوند.

بعضی ها صدای دل خود را هم نمی‌شنوند.

بعضی ها حتی زحمت فکرکردن را به خود نمی‌دهند.

بعضی ها در تلاشند که بی‌تفاوت باشند.

بعضی ها فکر می‌کنند چون صدایشان از بقیه بلندتر است، حق با آن هاست.

بعضی ها فکر می کنند وقتی بلندتر حرف بزنند، حق با آن هاست.

بعضی ها برای سیگار کشیدنشان همه جا را ملک خصوصی خود می‌دانند.

بعضی ها فکر می کنند پول مغز می‌آورد و بی پولی بی مغزی.

بعضی ها برای رسیدن به زندگی راحت، عمری زجر می‌کشند.

بعضی ها ابتذال را با روشنفکری اشتباه می‌گیرند.

بعضی از شاعران برای ماندگار شدن چه زجرها که نمی‌کشند. هیچ کس بی‌درجه نیست.

بعضی ها یک درجه تند زندگی می‌کنند، بعضی‌ها یک درجه کند. 

بعضی ها حتی در تابستان هم سرما می‌خورند.

بعضی ها در تمام زندگی‌شان نقش بازی می‌کنند.

بعضی از آدم ها فاصله پیوندشان مانند پل است، بعضی مانند طناب و بعضی مانند نخ.

بعضی ها دنیایشان به اندازه یک محله است، بعضی به اندازه یک شهر،

بعضی به اندازه کره زمین و بعضی به وسعت کل هستی.

بعضی ها به پز می گویند پرستیژ

بعضی ها خیلی جورهای مختلف هستند.

شما چطور؟ آیا شما هم از این بعضی ها هستید ؟؟؟

 منبع:نجوا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 8:34 عصر     |     () نظر
 
یه دختر خوب

یه دختر خوب
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمیشه یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمیمونه


(نکته مهم المپیاد )
یه دختر خوب به خاطر بعضی مسائل چترش را باز نمی کنه یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه
یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نمیگه
یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمیکنه


 یه دختر خوب به خاطر اینکه بهش گفتن بی ادب گریه نمی کنه
یه دختر خوب جو نمیگیرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمایش نمیزاره
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری
یه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالی نمی کنه
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمیشه
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمی ندازه
یه دختر خوب وقتی بهش نگاه نمی کنن خود نمایی نمیکنه (به راههای مختلف) باز هم نکته تستی
یه دختر خوب باباش هر چی بگه گوش می کنه نمیاد پیش مامانش ننه من غریبم بازی درآره
یه دختر خوب بیشتر از 10 دقیقه توی WC نمی مونه (نکته مهمتر از کنکور)
یه دختر خوب هیچوقت بدون گواهینامه رانندگی نمیکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بریزه) این مورد رو من به عینه دیدم
یه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضایع نمی کنه
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده
یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه
یه دختر خوب دیگه به دختر افغانی ها حسودی نمی کنه
یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید 10000 تا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره
یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه
یه دختر خوب خودش رو زوری توی دل کسی نباید راه بده
یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغرا= هانی - کبری= مانی)
یه دختر خوب برای اینکه توی مهمونی تحویلش بگیرن قیافه نمیگیره و ادای آدم پولدارارو در نمیاره
یه دختر خوب پشت سر حتی حیوانات هم غیبت نمی کنه
یه دختر خوب از دماغ فیل نمی افته که نه؟
یه دختر خوب از اجرای هر گونه قرقره بازی( جت اسکی اسکیت و امثال اون ) در مقابل پسرها خودداری می کنه
یه دختر خوب با 25897 نفر که تیریپ نمیریزه
یه دختر خوب اولاً دوچرخه سواری نمی کنه حالا می خواد بکنه بکنه جنبه هم داشته باشه
یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی ده که بابا تندتر برو!
یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی شادمهر عقیلی و … محمدرضا گلزار رو به در و دیوار اتاقش


نمی چسبونه (جوابیه)
یه دختر خوب سوار هر ماشینی نمیشه پیکان 47 و امثال آن
یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از دوستاش قرض نمی کنه
یه دختر خوب راه به راه از اون کوفتیا نمیماله که فردا هم سرطان بگیره و انتظار ترحم داشته باشه
یه دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمیشه خلاصه بگم یه دختر خوب باید خوب باشه نه اینکه ادای خوبا رو دربیاره

از وب سایت سحر جان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/10/16:: 6:58 صبح     |     () نظر
 
توصیه هایی برای زندگی بهتر

توصیه هایی برای زندگی بهتر

1- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روى کنید و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنید. این بهترین داروى ضدافسردگى است.
2- هر روز حداقل 10 دقیقه در یک مکان کاملاً ساکت و بى‌سر و صدا بنشینید.
3- هرگز از خوابتان نزنید. یک دستگاه ضبط فیلم بخرید و برنامه‌هاى تلویزیونى مورد علاقه‌تان که شبها دیروقت پخش مى‌شوند را ضبط کنید و روز بعد ببینید.
4- هر روز صبح که از خواب بلند مى‌شوید، جمله زیر را تکمیل کنید:
«هدف امروز من ....................... است.»
5- با این سه «الف» زندگى کنید: انرژى، اشتیاق، احساس یگانگى
6- نسبت به سال قبل کتاب‌هاى بیشترى بخوانید و بازى‌هاى بیشترى بکنید.
7- هر روز زمانى را براى دعا، مدیتیشن، یوگا و یا نظایر آن بگذارید.
8- با افراد بالاتر از 70 ساله و نیز افراد کمتر از 6 ساله وقت بگذرانید.
9- به هنگام بیدارى، رویاپردازى کنید.
10- بیشتر از میوه‌ها و سبزیجات تغذیه کنید.
11- چاى سبز، مقدارى زیادى آب، کلم، بادام و فندق را در رژیم غذایى روزانه‌تان بگنجانید.
12- سعى کنید هر روز بر روى لب حداقل سه نفر لبخند بیاورید.
13- ریخت و پاش و آشفتگى را از خانه، ماشین و میز کارتان دور سازید.
14- انرژى خود را صرف شایعات، موضوعات گذشته، افکار منفى یا چیزهایى که از کنترل شما خارج است نکنید. در عوض، انرژى خود را مصروف جنبه‌هاى مثبت «زمان حاضر» سازید.
15- بدانید که زندگى مانند مدرسه است و شما براى یادگیرى به اینجا آمده‌اید. مسائل، جزئى از برنامه درسى است که ظاهر مى‌شوند و از بین مى‌روند، درست مثل مسائل کلاس ریاضى، امّا درس‌هایى که از آن‌ها یاد مى‌گیرید براى همیشه پا برجا مى‌ماند.
16- صبحانه را زیاد، ناهار را متوسط و شام را کم بخورید.
17- خودتان را زیاد جدّى نگیرید. هیچکس دیگر هم این کار را نمى‌کند.
18- لزومى ندارد که در هر بحثى برنده شوید، اختلاف نظرها را بپذیرید.
19- با گذشته خود صلح کنید تا «حال»تان خراب نشود.
20- زندگى خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.
21- هیچکس مسئول شادى و رضایت شما نیست بجز خودتان.
22- هر مصیبت یا ضایعه‌اى که برایتان پیش مى‌آید به خودتان بگوئید: «آیا 5 سال دیگر، این اتفاق اهمیتى خواهد داشت؟»
23- همه را به خاطر همه چیز ببخشید.
24- آنچه دیگران درباره شما فکر مى‌کنند به شما مربوط نیست.
25- هر وضعیتى، چه خوب و چه بد، تغییر خواهد کرد.
26- به هنگام بیمارى، کارتان از شما مراقبت نمى‌کند، دوستانتان از شما مراقبت مى‌کنند. تماس خود را با آن‌ها حفظ کنید.
27- بهترین اتفاق براى شما هنوز روى نداده است.
28- گاهگاهى به افراد خانواده‌تان تلفن کنید و بهشان بگوئید که به فکرشان هستید.
29- هر شب قبل از رفتن به رختخواب، جمله زیر را تکمیل کنید.
«من امروز به خاطر ...................... خوشحال و سپاسگزارم.»
30- این متن را براى کسانى که دوستشان دارید بفرستید.



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/10/15:: 5:9 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
upturn یعنی تغییر مطلوب
حاج آقاشون
همفکری
EMOZIONANTE
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات