سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]
یادداشتها و برداشتها
 
زبان

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 89/3/29:: 3:43 عصر     |     () نظر
 
زندگی

                                        
   زندگی

آزمودم زندگی دشت غم است

                   شادیش اندوه و عیشش ماتم است

عمر کوتاه آرزوهای دراز

 

                 کار ها بسیارو فرصت ها کم است

بگفته اقبال:

زما برصوفی وملا سلامی که پیغام خداکفتند مارا.

 ولی تاویل شان درحیرت انداخت خداوجبریل ومصطفی را.

 
ما یا واقعیت مرگ را نمی‌پذیریم و غرق در فراموشی و مستی و ثروت‌اندوزی می‌شویم و یا از وحشت نابودی، کورکورانه، یک مشت باورهای جادویی درباره‌ی رستگاری و وعده‌هایی درباره‌ی جادوانگی را به جان می‌خریم. اما «کتاب فیلسوفان مرده» نه دنبال فراموشی است و نه به وعده‌های رستگاری اهمیتی می‌دهد


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/11/18:: 11:2 عصر     |     () نظر
 
نامی چند از شاعران نامدارفارسی در دوزه های مختلف


شاعران دوره ی سامانی و غزنوی :

رودکی  

فردوسی

منوچهری

فرخی سیستانی

مسعود سعد سلمان

خیام نیشابوری

فخرالدین اسعد گرگانی

*****

شاعران دوره ی سلجوقی :

سنایی

نظامی

خاقانی

انوری

عطار

فخرالدین عراقی

مولوی

سعدی

حافظ

*****

شاعران زمان صفویه :

صائب

بیدل

*****

شاعران دوره ی بازگشت :

قاآنی

قروغی بسطامی

یغمای جندقی

*****

شاعران دوره ی مشروطیت :

بهار

عارف

عشقی

فرخی

لاهوتی

نسیم شمال

ایرج میرزا

*****

شاعران امروز فارسی :

نیما

پروین اعتصامی

شهریار

توللی

شاملو

اخوان ثالث

نصرت رحمانی

نادرپور

سپهری

منوچهر آتشی

یدالله رویایی

فروغ

*****

از فروغ تا امروز:

محمود مشرف تهرانی ( م - آزاد )

منوچهر نیستانی

اسماعیل خویی

نعمت آزرم

شفیعی کدکنی

و ...............


 

 نعمت آزرم

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/10/30:: 6:51 عصر     |     () نظر
 
صدف

صدف




فانوس


همه جا دکان رنگ است همه رنگ میفروشند
دل من به شیشه سوزد همه سنگ میفروشند
به کرشمه یی نگاهش دل ساده لوح ما را
چه به ناز میرباید چه قشنگ میفروشد
شرری بگیر و آتش به جهان بزن تو ای آه
ز شراره یی که هر شب دل تنگ میفروشد
به دکان بخت مردم کی نشسته است یارب
گل خنده میستاند غم جنگ میفروشد
دل کس به کس نسوزد به محیط ما به حدی
که غزال چوچه اش را به پلنگ میفروشد
مدتیست کس ندیده گهری به قلزم ما
که صدف هر آنچه دارد به نهنگ میفروشد
ز تنور طبع فانی تو مجو سرود آرام
مطلب گل از دکانی که تفنگ میفروشد

میزان 1358 سمنگان

شعر از رازق فانی

منبع شهر شعر و فرهنگ

بهاربیست                   www.bahar20.sub.ir


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/10/25:: 1:13 صبح     |     () نظر
 
هدف شعر

هدف شعر

هدف شعر تغییر بنیادی جهان است و درست به همین علت هر حکومتی به خودش حق می‌دهد شاعر را عنصری ناباب و خطرناک تلقی کند اهل سیاست به قداست زندگی نمی‌اندیشد بل‌که زندگان را تنها به مصادر و وسایلی ارزیابی می‌کند که عندالاقتضا باید بی‌درنگ قربانی پیروزی او شود و ای بسا به همین دلیل است که باید قبول کرد در جهان هیچ چیز، شرط هیچ چیز نیست و در دنیای بی‌قانونی که اداره و هدایتش به دست اوباش و دیوانگان افتاده، هنر چیزی است در حد تنقلات و از آن امید نجات بخشیدن نمی‌توان داشت.

منبع سایت شاملو


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/7/4:: 1:21 صبح     |     () نظر
 
هفته تلخ ادبیات کشور با درگذشت اسماعیل فصیح تلخ تر گشت

هفته تلخ ادبیات کشور با درگذشت اسماعیل فصیح تلخ تر گشت

 

 

 

درمیان کشمکش های سیاسی و دندان تیز کردن نوکیسگان سیاست و ورق خوردن برگ های سیاه تاریخ کشور و هم آغوشی اعجاب انگیز جغرافیای ایران با گردباد و ریزگرد های طبیعت ،برگهایی از درخت کهنسال ادبیات کشور میریزند که اگرچه سبزی سال های جوانی را ندارند ولی از دست دادنشان یک فاجعه غیر قابل جبران است.

 

شاید نسل نوجوان کشور که این روزها در اغوای "هری پاتریسم" ادبیات کشور و تقابل میان انتخاب بازی های مجازی و رزم های خیابانی روزهای سرنوشت سازی را پشت سر میگذارد ، از درک مصیبت های وارده بر فرهنگ و ادبیات کشور غافل باشد، اما این به هیچ وجه ازعمق فاجعه نمیکاهد.

روزها میگذرد و بوی نفرت آمیز دهان انسان های" ملت ملت گو" روز به روز هوای کشور را آلوده تر میکند؛بعید نیست که سرسام انتخاب میان تعفن جسم یا تعفن باطن ما را نیز بر پهنه این کشور دراز کند.چه آنکه دیری نیست که هارسان این باغ نهال های خودکاشته را از ریشه قطع میکنند.

 

دیر زی

م.رهرو

26 تیر ماه 88


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/4/30:: 3:10 صبح     |     () نظر
 
سـخنی با فـرزند زمـانه

هجاگو جهنمی*

 

انگاشـت های واضح: سـخنی با فـرزند زمـانه

 

 

آشنای ناشناس، صبورالله ســیاه سنگ ســــلام

دیشب چهارم جون ???? از بس خسته بودم، خوابم نمی برد. بی اراده و بی میل بودم، خواستم سری به صفحه های انترنتی بزنم. من که از کسی شنیده بودم ?? ملیارد نوشته در انترنت موجود است، تصمیم گرفتم یکی آن را بخوانم. آدم نیم قرنه هستم، چشمانم هم پیشم بی اعتبار شده اند... صفحه باز شد.

 

 آســـــمایی با ناگــفته هـــای صبورالله ســــیاه ســـنگ...

 

از بخت من هـژده صفحه بود و شب هم دیر... من که آدم لجباز هستم، باید می خواندمش که خواندمش. بار دیگر به بیان و زور قلم سیاه سنگ پی بردم. میدانم که سیاه سنگ قله، اوج و آفریننده است.

 

کوتاه گویی و کوتاه نوشتن مشکل است، ولی کلمات قصار را خواندن و فهمیدن مشکلتر. کلمات کوتاه را، انسان هر چه کش می دهد (در تفسیر و تا?ویل)، فهمیدنی تر نمی شوند، بلکه نامفهومتر و پیچیده تر می گردند.

 

کلمات قصار، احتیاج به فوران نیروی فکری دارد که صاعقه وار نزول کند. و درک آن نیز فقط با یک ضربه فکری، با اعتلا دادن آنی خود و با درهم فشردن نیروهای فکری، ممکن است نه با آب و تاب دادن و کشیدن و دراز کردن آن جمله...

 

صراحت و وضوحی هست که خواننده یا شنونده را می رنجاند و خشمگین می سازد، چون از قدرت عقلی او هیچ نمی طلبد. فکری که از تفکر من، اندیشیدن نمی طلبد، توهین به من است. آنچه بدون تلاش عقلی، واضح است، احتیاج به تلاش عقلی ندارد.

 

مردم را به تفکر خواندن، ولی به آنها افکاری عرضه کردن که احتیاج به زحمت دادن به تفکر نداشته باشد، فریب دادن مردم است. برای آنکه مردم را متقاعد ساخت، باید سخن را با سلسله یی از بدیهیات جالب شروع کرد. بدین روش می توان عقل مردم را به خواب برد.

 

وقتی گفت و شنود صبورالله سیاه سنگ با حمید عبیدی را خواندم. به عنوان خواننده، این انگاشت در من نیرو گرفت که همه سخنان گوینده، واضح و بدیهی است و احتیاج به آزمودن و سنجیدن و اندیشیدن ندارد. دیدم که عقل افتخار مرجع داوری پیدا کرده است، فقط با یک سلسله بدیهیات و مسلمات روبرو شده است. دراین جریان، افکاری پذیرفتنی شد که حالت وضوح داشت.

 

حالا که به خود آمده ام و آن خسته گی مفرط هم سراغم را رها نموده، می بینم واضح نیستند. وضوحشان، وضوحیست زاییده از عادت و آشنایی، نه از تفکر...

 

آنچه را من واضح می انگارم، واضح نیست. سیاه سنگ کوشیده با آنچه مردم از لحاظ عادت واضح می انگارند، سخن بگوید. جملات معتبر نقل شده، تعبیرات شاعرانه یی که رواج فراوان دارد پی در پی به کار برده شده و انصافا? این را اوج قدرت نویسنده گی سیاه سنگ می شمارم. در واقع با درج این جملات و امثال و تعبیرات شاعرانه، حالت واضح بودن عقلایی مساله یا استدلال را بر من و دیگران شکل دیگر نشان می دهد. این وضوح، پرده ییست برای بازداشتن تفکر از اندیشیدن و پرده ییست که وصال معنوی بین او و مخاطبش را مخدوش میکند.

 

میان انگاشت های واضح و افکار واضح باید تفاوت گذاشت. آنچه را ما واضح می انگاریم برای خرد، واضح نیست ولی ما خرد خود را با رضایت از این وضوح، می فریبیم.

 

تفکر را باید از زدودن انگاشتهای واضح و واژگون ساختن آنها، آغاز کرد. می خواهم بگویم میان واضح انگاری و واضح اندیشی فقط یک مو فاصله است.

 

مرز میان دانایی و نادانستنیها، خطی نیست که کسی دقیقا? بتواند برای خودش روشن کند. هیچکسی نمی تواند مشخص کند که دانایی اش کجا پایان می پذیرد و نادانستنی هایش از کجا شروع می شوند. و درست اغلب اشتباهات در همین مرزها صورت می بندد، زیرا دقیقا? حد دانایی و نادانی قابل تمییز نیست و اغلب، نادانستنیهای خود را با دانایی هایشان مشتبه می سازند. اغلب مردم معتقدند که این حد را دقیقاً می دانند. کسی که دور دانسته های خود، می تواند یک خط بکشد، ماهیت دانش و جهل را نمی شناسد.

 

ســـیاه ســنگ: .... دیریســت برگـشـتی در خـود مـیبینم و بی پاســـخ ایســتادنم را در برابر آن پرسـش ســـنگـین (مــاده مـقــــدم اســـت یا شــــعـور؟)

 

چرا صاف و ساده از این جا شروع نکنیم که، مفهوم ماده، خرافه دیگری بود که جای خرافه روح را گرفت. مفهوم ماده بسیاری از خرافاتی را که مفهوم روح آورده بود از میان برداشت ولی به همان اندازه خرافات تازه ایجاد کرد. خدمت یک مفهوم در تاریخ تحولات فکری و روانی و اجتماعی، آن مفهوم را تبدیل به حقیقت ابدی نمی سازد. بسیاری از خرافات امروزی، افکار مترقی و رهایی بخش دیروزی بوده اند. یک مفهوم همیشه رهایی بخش و مترقی نیست.

 

مساله این نیست که چیزی هست که با مفهوم ماده انطباق دارد یا نه ، یا به همین ترتیب مساله این نیست که چیزی هست که با مفهوم روح انطباق داشته باشد یا نه... بلکه مساله این است که این مفهوم در زنده گی ودذاجتماع و تاریخ انسانی، چه تاثیری دارد. و این تاثیر خودش چه گونه کم و بیش می شود و چه موقعی دوباره در صحنه تاریخ پدیدار می گردد.

 

هنوز در زبان جرمنها تاثیر مفهوم ماده به وسعت و شدت و قدرت مفهوم روح نیست. و هنوز علوم اقتصادی بیشتر جزو علوم روحی محسوب می شوند تا جزو علوم طبیعی و مادی...

 

می گویم نباید در یک عقیده خود را زندانی ساخت و نباید آن را لانه? ابدی خود کرد. اما هیچ اندیشه یی که انسان می کند، گناه ندارد، که از آن توبه کند. بزرگترین گناه هر انسانی این است که مستقلا? نیندیشد. توبه از اندیشه یی که من در گذشته کرده بودم.

 

ســـیاه ســنگ: ... بدبختانه سـهـم کـنونی مـن هـرگز  نمیتواند چیزی بیشـتر از  نگاه واهـی یک "تمـاشـاچی بیدرد" باشـد.

بیان این نکته نشان آنست که من هنوز از اندیشیدن مستقل می ترسم و اندیشه کردن را گناه می دانم. در اندیشیدن هیچ گناهی نیست. و انسان هر چه بیندیشد، محتوای اندیشه هر چه باشد گناه نیست. کسی که بر ضد خدا و حقیقت نیز می اندیشد گناه نمی کند. کسی از اندیشه یی که در گذشته کرده توبه می کند که در حال، نمی اندیشد، یا در زیر فشار و زور می اندیشد. بنا بر این چنین توبه یی ارزش ندارد.

 

اگر طور دیگر اندیشیدن گناه بود، انسان آزادی اندیشه نداشت. توبه از اندیشه توبه از آزادی است. و کسی که از آزادی توبه کرد، توبه اش را با رفع ترس و زور، زود خواهد شکست. انسان هیچگاه از آزادی نمی تواند توبه کند. ایمان جامعه یی که با توبه یک نفر از آزادیش محکم شود، ایمان حقیر و بی ارزشی است که در بر خورد با کوچکترین آزادی، متزلزل خواهد شد.

 

ســیاه ســنگ: ... مـیگویند بی عـشـق زندگـی نمـیشـود، مــن نیم ســــده بی عشـــق زیســته ام... باشد به کدام وقت دیگر

 

سیاه سنگ ارجمند،

حتماً با من موافق استی که کسی که نمی تواند روی یک فکر بماند و در آن مدتی دراز بیندیشد و آن فکر را بگستراند، از اندیشیدن در باره آن فکر، زود خسته می شود، و پرداختن به آن فکر برای او، یک عمل تکراری و ملال آور می شود. از این رو نیز زود از آن فکر دست می کشد و به فکر بعدی می پردازد. او دوست دارد که از شاخه به شاخه، از نکته به نکته، از لطیفه به لطیفه بپرد. و این ضعف و نقص خود را، فضیلت و اعتبار خود می داند. تفکر طولانی در یک فکر، برای او تکرار تلقی می شود، چون قدرت گسترش آن را ندارد، و نمی داند که چه گونه می توان یک فکر را وظیفه? سالهای طولانی تفکر قرار داد.

 

این ضعف و نقیصه در ادبیات ما، شکل فضیلت به خود گرفته است و پریدن از شاخه به شاخه و آوردن لطیفه ها و نکته ها مانند دانه های تسبیح در پی همدیگر، سر مشق تفکر یا به عبارت بهتر راه گریز از تفکر شده است...

 

خوب حالا شما را از شر گپ های سرگیچه آور خود نجات می دهم. اگر کمی شجره کشی کنیم معلوم خواهد شد که همدیگر را می شناسیم. سال ???? به فاکولته حقوق پوهنتون کابل آمدم و چندین صنفی و رفیق مشترک داریم. از گپ های بی ربط و با ربط من ناراحت نشوی. اگر مرا دوست بعد از زندان بدانی، به خود خواهم بالید، افتخار و مباهات می کنم و ممنون و مرهونت خواهم شد.

 

با محبت های فراوان

 

هجاگو جهنمی

***

 

* یادداشت آسمایی: با ابراز سپاس از همکاری و اعتماد نویسنده محترم، بنابر خواهش ایشان و ملاحظاتی که داشتند، هویت اصلی و ایمیل آدرس این  هموطن گرامی، چنانی که تعهد شده است، نزد مدیر مسوول این سایت محفوظ  و محرم میماند


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/3/27:: 1:54 صبح     |     () نظر
 
ملاکهای ترتیب اجزای جمله (3)
نگارش(ملاکهای ترتیب اجزای جمله -3) چاپ
محمدکاظم کاظمی   

ملاکهای ترتیب اجزای جمله (3)

در یادداشتهای پیش‌، گفتیم که برای چیدن اجزای جمله‌، معیارهایی داریم‌. اولین معیار، ساختار طبیعی و منطقی کلام بود که باید حفظ شود و معیار دیگر، ترتیب علّی و زمانی‌. حال به ملاک بعدی می‌پردازیم‌.

 

ملاک سوم‌، بار معنایی و عاطفی کلمات‌

هر کلمه یا عبارت‌، همانند چراغی‌، بر کلمات اطراف خود روشنی می‌اندازد و یا تأثیر عاطفی خود را منتقل می‌کند. پس باید آن را در جایی بگذاریم که انتظار داریم آن تأثیر بدان‌جا منتقل شود. باز هم خوب است پابه‌پای مثالها پیش برویم‌.

 

«متأسفانه باخبر شدیم که دکتر ضیأالدین سجادی درگذشته است‌.»

کلمة «متأسفانه‌» یک بار عاطفی و معنایی خاص دارد. این بار، در عبارت بالا، بر روی «باخبر شدیم‌» افتاده است‌، چون آن را در کنار «با خبر شدیم‌» نوشته‌ایم‌. پس چنین القا می‌شود که گویا از این «باخبرشدن‌» متأسف هستیم‌. ولی واقعیت این است که «متأسفانه‌» باید به «دکتر ضیأالدین سجادی درگذشته است‌» برگردد، چون ما از آن درگذشت متأسف شده‌ایم‌. پس باید گفت‌

«باخبر شدیم که متأسفانه دکتر ضیأالدین سجادی درگذشته است‌.»

 

«برخلاف تمام باورهای دینی و بدون هیچ‌گونه منطق بشری ما به سخنانی در میراث ادبی خویش برمی‌خوریم که جز انگشت تعجب به دندان گذاشتن کاری نمی‌توانیم‌.»

این «برخلاف‌» و متعلقات آن‌، به واقع باید به «سخنانی در میراث ادبی‌» برگردند. ولی در حال حاضر به «ما» بر می‌گردد. گویا این که ما به این سخنان برمی‌خوریم‌، برخلاف تمام باورهای دینی است‌. پس باید گفت‌.

«ما در میراث ادبی خویش به سخنانی برخلاف تمام باورهای دینی و بدون هیچ‌گونه منطق بشری برمی‌خوریم‌، که در برابر آنها، جز انگشت تعجب به دندان گرفتن‌، کاری نمی‌توانیم‌.»

(البته یادآوری می‌کنم که انگشت را به دندان می‌گیرند و بر دندان نمی‌گذارند.)

 

«به نسبت آشنایی قبلی از آقای فدایی خواستم که از استاد مشعل بخواهد که مصاحبه‌ای را ترتیب دهیم‌، و ایشان با گشاده‌رویی پذیرفت‌.»

در اینجا چنین به نظر می‌رسد که «آشنایی قبلی نویسنده با آقای فدایی‌» منظور است‌، در حالی که منظور، آشنایی آقای فدایی با استاد مشعل بوده است‌. پس باید «به نسبت‌» به «استاد مشعل‌» نزدیک باشد.

«از آقای فدایی خواستم که به نسبت آشنایی قبلی‌شان از استاد مشعل بخواهد که مصاحبه‌ای را ترتیب دهیم و ایشان با گشاده‌رویی پذیرفت‌...»

 

«او برای اولین بار نه تنها تز «همزیستی ادیان و تمدنهای بشری‌» را مطرح ساخت‌، بلکه به اجرا نیز درآورد.»

«نه تنها» به واقع با «به اجرا نیز درآورد» ربط دارد، پس بهتر است نزدیک به آن باشد.

«او برای اولین بار تز «همزیستی ادیان و تمدنهای بشری‌» را نه تنها مطرح ساخت‌، بلکه به اجرا نیز درآورد.»

 

«چند مجسمه و تصویر از قدیمی‌ترین دوره‌های تاریخ نشان می‌دهد که زنان بیشتر به نواختن و خواندن مأنوس بوده‌اند تا مردان‌.»

چون «بیشتر» مربوط به مقایسة زنان و مردان است‌، باید نزدیک به «مردان‌» باشد. در حال حاضر به نظر می‌رسد که منظور این است که «زنان بیش از آن که با مردان مأنوس باشند، با نواختن و خواندن مأنوس بوده‌اند.»

«چند مجسمه و تصویر از قدیمی‌ترین دوره‌های تاریخ نشان می‌دهد که زنان بیش از مردان با نواختن و خواندن مأنوس بوده اند.»

 

«علاوتاً استاد حبیبی آموخته‌ها و تجربیات هنری خود را با ایجاد کلاسهای آموزشی و آموزشگاه هنری به عنوان معلم هنر بی‌دریغانه و متواضعانه در اختیار هنردوستان و هنرآموزان هموطن و هنرجویان ایرانی قرار داده است‌.»

«به عنوان معلم هنر» به واقع از آن «استاد حبیبی‌» است‌، ولی در حال حاضر در کنار کلاسها آمده است و چنین به نظر می‌آید که عنوان کلاسها «معلم هنر» است‌. یعنی «کلاسهایی با عنوان معلم هنر».

«علاوتاً استاد حبیبی به عنوان معلم هنر، آموخته‌ها و تجربیات هنری خود را با ایجاد کلاسهای آموزشی و آموزشگاه هنری بی‌دریغانه و متواضعانه در اختیار هنردوستان و هنرآموزان هموطن و هنرجویان ایرانی قرار داده است‌.»



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/1/5:: 8:4 عصر     |     () نظر
 
بازگشتنگاه

بازگشتنگاه

(مصدر)

 

بازگشتنگاه از واژه ی بازگشتن گرفته شده و آرش سرچشمه و جای بازگشت را می رساند.

از نگاه دستوری، بازگشتنگاه انجام شدن کار یا پدیدار شدن چگونگی یی را می رساند. دستور زبان فارسی بازگشتنگاه را وابسته به هنگام ندانسته و نشانه ای آن را پسوند های ”دن“ و ”تن“ می شناسد. مگر موشگافی و از هم گشایی بازگشتنگاه نشان می دهد، که نشانه ای بازگشتنگاه تنها و تنها پسوند  ”ن“  بوده و بازگشتنگاه وابسته به هنگام های اکنون و گزشته است.

در زبان دری سه گونه بازگشتنگاه داریم، یکی آنکه از ریشه ای آن، با افزایش پیشوند ”ب“  فرمایش یگان (مفرد)، دودیگر آنکه از ریشه ای آن گزشته ای پیوستگی و سه دیگر آنکه از آن هم فرمایش و هم گزشته ساخته شود. گونه های یکم و دوم دارای یک آرش بوده، مگر وابسته به دو هنگام اکنون و گزشته اند. برای نمونه بازگشتنگاه های گزریدن و گزشتن، گردیدن و گشتن، دوزیدن و دوختن، نویسیدن و نوشتن هم آرش اند، مگر وابسته به دو هنگام می باشند. بازگشتنگاه های گزریدن، گردیدن، دوزیدن و نویسیدن وابسته به هنگام اکنون بوده و همه ای واژه های که از آن ها ساخته و گرفته می شوند، ویژه ای هنگام اکنون اند. برای نمونه به بازگشتنگاه گزریدن می نگریم: همه ای واژه های گزر، بگزر،گزرش, گزرا,گزره, گزران, گزرگاه, گزرایی, گزرنده و گزرندگی ویژه ای هنگام اکنون اند.

بازگشتنگاه های گزشتن، گشتن، دوختن و نوشتن وابسته به هنگام گزشته بوده و همه ای واژه های که از آن ها ساخته و گرفته می شوند، ویژه ای هنگام گزشته اند. برای نمونه همه واژه های خویشاوند بازگشتنگاه گزشتن مانند گزشت، گزشته، گزشتنی، گزشتگاه، گزشتنگاه و گزشتگی وابسته به هنگام گزشته اند.

گونه ای سوم، هر دو هنگام گزشته و اکنون را در خود نهفته دارد. برای نمونه به بازگشتنگاه های پوشیدن و انجامیدن نگاهی می اندازیم: هرگاه پیشوند ”ب / بی“ را به ریشه های ”پوش“ و ”انجام“ بیافزاییم, از آنها  فرمایش یگان ”بپوش“ و ”بیانجام“ ساخته می شوند و اگر پسوند ”ن“  را از این بازگشتنگاه ها بزداییم, از آنها گزشته ای پیوستگی یی ”پوشید“ و ”انجامید“ یا فرمایش دوگان (جمع) ”بپوشید“ و ”بیانجامید“ ساخته می شود.

بازگشتنگاه واژه ایست که از آن فرمایش، کارواژه، نام واژه, بند و زاب ساخته شود. بازگشتنگاه سرچشمه ای همه واژه های خویشاوند خویش است. برای نمونه همه واژه های: بین، ببین، بینش، بینشی، بینه، بینی، بینا، بینان، بینانه، بینایی، بیننده و بینندگی به بازگشتنگاه بینیدن و واژه های دید، دیده، دیدار، دیداری، دیدگی، دیدنی، دیدنگاه و دیدگاه به بازگشتنگاه دیدن بازمیگردند.

وارونه زبان  اوستا که بیشینه ای بازگشتنگاه های آن از دو یا سه بندواژه درست شده اند، بازگشتنگاه های ساده ای زبان دری از چهار تا هشت بندواژه درست شده اند، برای نمونه: بستن (4)، آبشتن (5)، گندیدن (6)، آغازیدن (7)، خسبانیدن (8).

بیشینه ای از بازگشتنگاه های زبان اوستا ریشه ای کارواژه های زبان دری را می سازند، برای نمونه: بر (بردن)، کن (کندن)، کش (کشیدن)، پر (پریدن)، بر (بردن)، وز (وزیدن)، ورز (ورزیدن)، گرس (گریستن)، بخش (بخشیدن)، تفس (تفسیدن)، آزر (آزردن)، دوا (دواندن)، پرس (پرسیدن)، گوش ( گوشیدن / شنیدن)، چش (چشیدن), سپر (سپردن).

گرچه فرنودی در دست نیست، مگر ساختار بازگشتنگاه زبان اوستا نشان می دهد، که شاید (نه باید) بازگشتنگاه زبان تازی از روی ساختار بازگشتنگاه زبان اوستا ساخته شده باشد.

 

ساختمان بازگشتنگاه

 

از نگاه ساختمانی بازگشتنگاه به چهار گونه است: ساده، آمیخته، دوگانه و دم بریده.

بازگشتنگاه ساده

بازگشتنگاه ساده آنست که از یک واژه درست شده باشد، مانند رفتن،  خوردن، شنیدن، آژیریدن، آبادانیدن.

بازگشتنگاه آمیخته

بازگشتنگاه آمیخته، آمیزه ای از دو یا چند واژه است، مانند برآمدن، بازگفتن، گپ زدن، سخن گفتن، فروهشتن، درست کردن، گفتگو کردن.

بازگشتنگاه دوگانه

به بازگشتنگاه های که خویشاوند نبوده, مگر از یک آرش برخوردار باشند, دوگانه می گوییم. برای نمونه گداختن و آبیدن، شنفتن و شنیدن، دیدن و نگریستن،  فرهیختن و پروردن و ...

بازگشتنگاه های دم بریده

هرگاه دو بازگشتنگاه با هم به کار برده شوند، پسوند های ”ن“و یا ”یدن“ از آنها کم می شود. برای نمونه خرید و فروش از بازگشتنگاه های خریدن و فروشیدن، رفت و آمد از بازگشتنگاه های رفتن و آمدن، دید و بازدید از بازگشتنگاه های دیدن و بازدیدن، جست و جو از بازگشتنگاه های جستن و جوییدن، آمد و شد  از بازگشتنگاه های آمدن و شدن، تک و پو  یا  تکاپو  از بازگشتنگاه های تکیدن و پوییدن، گفت و گو  از بازگشتنگاه های گفتن و گوییدن، بود و باش  از بازگشتنگاه های بودن و باشیدن و جست و خیز  از بازگشتنگاه های جستن و خیزیدن گرفته شده اند.

 

ساختن نام واژه های بازگشتنگاه

نام واژه ای بازگشتنگاه دارای  پسوند ”ن“ نبوده، مگر آرش بازگشتنگاه را در خود دارد.

-      از ریشه ای اکنون بازگشتنگاه می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: پسند، خیز، دو، خراش، هراس، رم، خرام.

-      با افزودن بندواژه ای ”و“ در میان دو ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: سوز و گداز، ریز و پاش، گیر و دار.

-      با افزودن بندواژه ای ”و“ در میان ریشه ای گزشته و ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: گفت و گو، شست و شو، خورد و خوراک.

-      با افزودن پسوند ”ش“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: کوشش، گردش، وزش، ریزش.

-      با افزودن پسوند ”ه“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: خنده، گریه، ناله، دیده، شنیده.

-      با افزودن پسوند ”ار“ در پایان ریشه ای گزشته می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: کردار، گفتار، رفتار، دیدار، پدیدار.

-      با افزودن پسوند ”ان“ در پایان ریشه ای اکنون می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: خندان، بینان.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان زاب می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: بزرگی، تشنگی، خستگی.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان جانشین نام می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: تویی، منی، مایی.

-      با افزودن پسوند ”ی“ در پایان شماره می توان نام واژه ای بازگشتنگاه ساخت، برای نمونه: یکی، دوی، پنجی.

 

بازگشتنگاه های دوگانه

 

چنانکه در بالا گفتیم، بازگشتنگاه های دوگانه دارای یک آرش بوده، مگر وابسته به دو هنگام اکنون و گزشته اند.  

هرگاه پسوند ”ن“ را از بازگشتنگاه اکنون بزداییم و به آن پیشوند ”ب“ بیافزاییم، از آن فرمایش دوگان به دست می آید. و اگر پسوند ”ن“ را از بازگشتنگاه گزشته بزداییم، از آن گزشته ای پیوستگی ساخته می شود.

با افزایش پیشوند ”ب“ به ریشه ای بازگشتنگاه اکنون می توان فرمایش یگان ساخت و با افزایش پسوند ”ه“ به ریشه ای بازگشتنگاه گزشته می توان انجامیدواژه (مفعول) ساخت. همچنان از یکجا کردن پسوند ”نده“ به ریشه ای بازگشتنگاه اکنون می توان انجامندواژه (فاعل) را ساخت.

 

 

 

 

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 1:10 صبح     |     () نظر
 
پارسی سخن بگوییم

برگرفته شده از صفحه : پارسی  سخن بگوییم

http://www.geocities.com/parsibegoo/

آ ا  ب  پ  ت  ث  ج  چ  ح  خ   د  ذ  ر  ز  ژ  س  ش  ص  ض  ط  ظ  ع  غ  ف  ق  ک  گ  ل  م  ن  و  هـ  ی 
 

تازی پارسی
ائتلاف  همایه 
ابتدا  نخست 
ابتدایی ترین  ساده ترین 
ابتلاء  دچاری 
ابتکار  نوآوری 
ابدیت  همیشگی 
ابن سینا  پور سینا 
اتباع  شهروندان 
اتحاد  همبستگی 
اتفاق افتاد  رخ داد 
اتفاقات  رویدادها 
اتوماتیک  خودکار 
اتومبیل  خودرو 
اتومبیل  خودرو 
اجتناب  دوری 
اجتناب ناپذیر  پیشگیری ناپذیر 
اجرت  دستمزد 
اجناس  کالاها 
اجیر  مزدور 
احترام  ارج 
احتمالا  شاید - چه بسا 
احتیاج  نیاز 
احتیاط  پروا 
احدی  هیچکسی 
احسنت، برکه‏ الله، براوو(فرانسه)یاباریکلا  آفرین 
احضار کردن  فراخواندن 
احضار کردن  فراخواندن 
احیانا  شاید 
اخاذی  زورگیری 
اخبار  تازه ها 
اختراع  نوآوری 
اختلاط  درهمی 
اختناق  خفگی - فشار - تنگنا 
اخذ  دریافت 
اخطار  هشدار 
اخلاف  جانشینان 
اخوت  برادری 
اخوی  برادر 
اخیرالتأسیس  نوبنیاد - نوساز 
اخیرا  به تازگی 
ادوار  دوره ها 
اذان  بانگ نماز 
اذیت  آزار 
ارائه طریق کردن  پیشنهاد کردن 
ارائه کرد  رو کرد 
اراضی  زمین ها 
اربعین  چله 
ارتجاع  واپسگرایی 
ارتعاش  لزرش 
ارتفاع  بلندی 
ارزاق  خواروبار 
ارسال کردن  فرستادن 
ارشد  بزرگتر 
ارفاق  آسانگیری 
اریکه  تخت 
اریکه فرمانروایی  تخت فرمانروایی 
از آن جمله  از آن میان 
از آن روز به بعد  پس از آن روز 
از اوایل  از آغاز 
از این جهت  از این رو 
از این طریق  از این روش 
از این قبیل  از این دست 
از این نظر  از این رو 
از بین بردن  از میان بردن 
از جانب  از سوی 
از جمله  از دسته - از آنگونه 
از طرف دیگر  از سوی دیگر 
از طریق  از راه 
از قدیم  از دیر باز 
ازدواج  زناشویی 
اساس  بنیاد 
اسبق  پیشین 
اسپری  افشانه 
استبداد  تکسالاری - خوکامگی 
استحصال  برداشت 
استحضار  آگاهی 
استحقاق  شایستگی - سزاواری 
استحمام  خودشویی 
استحکامات  سنگربندی ها 
استدعا می کنم  خواهش می کنم - درخواست می کنم 
استراتژی  راهبرد 
استراتژیک  راهبردی 
استراحت کردن  آسودن - درازکشیدن 
استراق سمع  شنود 
استرداد  واپسداد 
استشمام  بو کردن- بوییدن 
استشهاد  گواهی 
استعفا  کناره گیری 
استعمال  کاربرد 
استفاده  کاربرد 
استفاده از  به کارگیری 
استقامت  پایداری 
استقبال  پیشباز 
استقرار  برپایی 
استقلال  خودسالاری 
استمرار  ادامه 
استناد  گواهمندی 
استنباط  برداشت 
استهزاء  ریشخند 
استهلاک  فرسایش 
استیجاری  کرایه ای 
استیضاح  بازخواست 
استیضاح  بازخواست 
استیلاء  چیرگی 
اسرار  رازها 
اسراف  ریخت و پاش 
اسطوره  افسانه 
اسقاطی  ناکارآمد 
اسلاف  یشینیان - گذشتگان 
اسلحه  جنگ افزار 
اسم  نام 
اسهال  شکم روش 
اسکله  بارانداز 
اسیر  برده - دستگیر 
اشاعه  گسترش 
اشتباها ً  ندانسته 
اشتغال  کارگماری 
اشرار  آشوبگران 
اشراف  بزرگان-بزرگواران 
اشعار  سروده ها 
اشکال  خرده 
اصحاب  یاران 
اصرار  پافشاری 
اصطلاحات  واژگان 
اصطکاک  سایش 
اصل  ریشه-بن-بیخ 
اصیل  ریشه دار 
اضافه کردن  افزودن 
اضطراب  پریشانی 
اضمحلال  نابودی 
اطاعت  پیروی - فرمانبرداری 
اطاعت می شود  به روی چشم 
اطاق  اتاق 
اطراف  گوشه‎ها-کناره‎ها 
اطرافیان  خویشان - نزدیکان 
اطریش  اتریش 
اطلاع  آگاهی 
اطلاع ثانوی  آگهی پس از این 
اطلاعات  داده ها 
اظهار داشت  بازگو کرد 
اظهار نظر  بازگویی دیدگاه 
اعتبارنامه  استوارنامه 
اعتدال  میانه روی 
اعتدال  میانه روی 
اعتقادات  باورها 
اعتماد به نفس  خودباوری 
اعتماد متقابل  همباوری 
اعجاب انگیز  شگفت انگیز 
اعدام کردن  سر به نیست کردن 
اعراب (عرب ها)  تازیان 
اعزام  گسیل 
اعلام کردن  آگاه کردن 
اعلان  آگهی 
اعیاد  جشن ها 
اغتشاش  آشفتگی 
اغلب  بیشتر 
افتتاح  گشایش 
افتخار  سربلندی 
افتضاح  رسوایی 
افراد  کسان 
افرادیکه  کسانیکه 
افراط  زیاده روی 
افسوس  دریغا 
اقامت  ماندن 
اقبال  بخت 
اقتباس از ...  برگرفته از ... 
اقدام نمودن  دست زدن 
اقصی نقاط جهان  سرتاسر جهان 
اقصی نقاط دنیا  سرتاسر جهان 
اقصی نقاط کشور  سرتاسر کشور 
اقلام  نمونه ها 
اقلیت  کمتری 
الان  اکنون 
البسه  پوشاک 
الحاق  پیوست 
الی یا لغایت  تا 
اما  ولی 
امام  پیشوا 
امام جماعت  پیشنماز 
امام جماعت  پیشنماز 
امتحان  آزمون 
امتحان کردن  آزمودن - آزمایش کردن 
امتداد  راستا 
امتناع  خودداری - پرهیز 
امتناع کردن  خودداری کردن 
امداد  یاری رسانی 
امدادگر  یاری رسان 
امر  فرمایش 
امرار معاش  گذران زندگی 
امرتان چیست؟  فرمایشتان چیست؟ 
امریه  فرمان نامه 
امکان پذیر  شدنی 
انبیاء  پیامبران-پیغمبران 
انتخاب  گزینش 
انتخابات  گزیدمان 
انتصاب  گماشتن-گمایش 
انتظار  چشمداشت 
انتظار داشتن  چشم داشتن 
انتظار می رود  پیش بینی می شود 
انتقاد کردن  خرده گیری - خرده گرفتن 
انتقام  تلافی - کینخواهی 
انجماد  یخ زدن 
انحاء  روش ها 
انحراف  لغزش 
انزوا  گوشه گیری 
انسجام  هماهنگی 
انشاء الله  به امید خدا 
انصراف دادن  کناره گیری کرد 
انعطاف  نرمش 
انعقاد خون  لختگی خون 
انعکاس  بازتاب 
انفجار  پکیدن - پکش (pokesh) در اصفهان اینگونه می گویند 
انفرادی  تنهایی 
انفصال  جدایی 
انهار  رودها 
انهدام  نابودی 
انواع  گونه ها 
اهالی بوشهر  مردمان بوشهر 
اهتمام  کوشش 
اهدا کردن  پیشکش کردن 
اواسط  میانه ها 
اوباش  ناکس 
اول  نخست 
اولا  نخست 
اولاد  فرزندان 
اولویت  نخستینگی 
اولین  نخستین 
اکاذیب  دروغ ها 
اکتفاء  بسنده 
اکتفاء کردن  بسنده کردن 
اکثر قریب اتفاق  بیشتر 
اکثرا  بیشتر 
اکثریت  بیشتری 
ایاب و ذهاب  رفت و آمد 
ایالت  استان - فرمانروایی 
ایام  روزها 
ایجاد  برپایی 
ایجاد اشتغال  کارآفرینی 
ایجاد کردن  پدید آوردن 
ایده آل  آرمانی 
ایده آلیست (فرانسوی)  آرمان گرا 
ایده آلیسم  آرمان گرایی 
ایرانی الاصل  ایرانی تبار 
ایمان  باور - باورداشت 
این طور  اینگونه 
ایندکس  نمایه 



Copyright ©ariaye 2002_2004
استفاده از مطالب آریایی با ذکر ماخذ آزاد است



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/23:: 12:55 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
upturn یعنی تغییر مطلوب
حاج آقاشون
همفکری
EMOZIONANTE
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات