سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد که نوشتن یهود را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
یادداشتها و برداشتها
 
زمین-بهشت
زمین-بهشت

اگر زمین نمیبود بهشت جاری بود
تمام خاطره ها عکس یادگاری بود

اگر بهشت در آن لحظه دبر می پایید
هوای کوچه ی ما سبز بود بهاری بود

شکست باور تلخی که تو زمین منی
زمین سیاه،زمین زرد،زمین غباری بود

چگونه سبز شوم من؟ چگونه تازه شوم
برای ساقه ی من ریشه ها قناری بود

پرنده ای که پریده ست و خاک و دود شده ست
زمین نه سمت رسیدن نه سوی یاری بود

زمین سراب ، زمین فاجعه، زمین متروک
زمین شلیک گلوله،زمین شکاری بود

زمین کشید دو تاخط میان عشق و سقوط
زمین که بستری ازدشنه های خاری  بود


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/26:: 4:48 صبح     |     () نظر
 
جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما

جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما

خدا آن ملتی را سروری داد 

که تقدیرش به دست خویش بنوشت                                        

به آن ملت سرو کاری ندارد

که دهقانش برای دیگری کشت

 

مشارکت در معنی سنتی آن عبارتست از پیوند دوسویه، سازنده و سودمند میان دو تن یابیشتر. در تعریفی که سازمان ملل ارائه داده این مفهوم دست می دهد که ؛«دخالت و در گیر شدن مردم در فراگردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بر سرنوشتآنان تاثیر می گذارد»در این تعریف سه اندیشه مهم نهفته است: در گیر شدن،یاری دادن و مسئولیت . یعنی افراد در این فراگرد به گونه ای فعال درگیر می شوند و چه بسا در این درگیری، به افراد و گروهها ی همسان در جهت و راستای هدفی که به آن معتقدند  کمک و یاری می کنند و این یاری آنها تؤام با مسئولیت است.

در جامعه ما به اشتباه تلقی می شود که این مفهوم ره آورد فرهنگ و تمدن مغرب زمین و محصول عصر روشنگری و جامعه سرمایه داری و دموکراسی غربی است در حالیکه تاریخ و آموزه های دینی ما بر مشارکت مردم بر سرنوشتش بارها و بارها تاکید داشته و دارد و صد البته این مفهوم با روح و بطن دین و مذهب ما نه تنها بیگانه نیست بلکه سازگار و قرین است.در تاریخ اسلام می خوانیم که امام علی (ع) با و جود آنکه ایشان از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ولی به دلیل بیعتی که مردم با او به عنوان «خلیفه » نکرده بودن بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سکوت کرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در سرنوشتشان تمام این سالها نه تنها کار شکنی نکرد بلکه همواره در کنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور کمک می کرد.و هم او بود که به خاطر مردم و بیعت شان بعد از 25 سال بر مسند خلافت نشست با وجود اینکه 25 سال بود که از طرف خداوند به امامت رسیده بود . برخی از علمای دین بر این نظرند که معرفی امام به حکومت جنبه تعیینی دارد نه تحمیلی و معصومان حق حکومت از طرف خدا دارند که قابل فسخ نیست در حالیکه حق حاکمیت از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است.  استاد مطهری می گوید«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل کند.لزوم بیعت هم همین است»(حماسه حسینی: مطهری،107)

در کلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم که : «رسول خدا مرا متعهد به پیمانی کرده و فرموده بود: پسر ابیطالب ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود کردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند آنها را به خواست خود واگذار زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد کرد» ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آنها فرمود«ای مردم این امر ، امر شماست. هیچ کس جز آنکه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.» و اینچنین شواهدی که بیانگر سازگاری اسلام با مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم است به حدی است که از ذکر موارد در این مقال خودداری می کنیم.

باری مشارکت چه در شکل و مفهوم غربی و چه در مفهوم اسلامی در بردارنه سه عنصر اساسی است:1-سهیم کردن مردم در قدرت2-کوشش های سنجیده گروه های اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت و بهبود اوضاع زندگی 3-ایجاد فرصت هایی برای گروههای فرودست(چین سرخ،ادگار سانو:153)جوامع توده وار و سنتی برای ادامه زیست در جهان متکثر امروز چاره ای جز حرکت به سوی جامعه مدنی و جذب و جلب مشارکت همه مردم در قالب نهادهای مدنی ندارند. وقتی مردم با تشکل در قالب نهادهای مدنی،احزاب و NGOها توانستند اراده خود را تحقق بخشند و صدا و آرمانهای خود را به گوش حاکمان برسانند دیگر نیاز و ضرورتی برای شورش و آشوب و احیانا انقلاب باقی نمی ماند و این روند به بهبود زندگی اجتماعی مردم از نظر آزادی های سیاسی و اجتماعی می شود که این امر نیز به نوبه خود حتی در وضعیت معیشتی مردم نیز تاثیر می گذارد.چرا که افراد آزاد طبیعتا افرادی مشارکت جو هستند و این مشارکت جویی باعث کنترل دولت و حکومت و این کنترل باعث خواهد شد که دولت و حکومت مجری اراده مردم بوده و اراده مردم هیچگاه بر علیه خودشان و منافعشان نخواهد بود.

اما با وجود اهمیت مشارکت در تمام عرصه های زندگی که منجر به بهبودی وضع زندگانی بشر میشود آیا ما مردم مشارکت جویی هستیم؟ و اگر نیستیم مشکل از کجاست ؟ چرا فرهنگ مشارکت در جامعه ما نهادینه نمی شود؟مسلماً مشارکت صرفا به حضور در پای صندوقهای رای خلاصه نمی شود و با توجه به آمار شرکت کنندگان در این فراگرد نمی توان رای به مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم داد هرچند  که یکی از پارامترهای اساسی در تعیین مشارکت مردم یک جامعه محسوب می شود.مشارکت آن گونه که در بالا سخن از آن رفت دارای سه عنصر اساسی است که متاسفانه واقعیتهای اجتماعی بیانگر این نکته تلخ است که مردم کشور ما (و خصوصاً شهر ما) افراد مشارکت جویی نیستند .بدیهی است که مردم باید در همه امور مشارکت کامل،آگاهانه و فعال داشته باشند. عرصه های مشارکت مردم را نتمیتوان به یک یا چند حوزه محدود کرد نمی توان گفت که مردم فقط باید در حوزه سیاسی یا اقتصادی یا .... مشارکت داشته باشند. نمی توان در حوزه اختیار و تصمیم گیری از آنها مشارکت را سلب نمود و انتظار داشت که در حوزه مسئولیت پذیری، مشارکت کرده و هزینه تصمیمات ما را بپردازند.لذا مشارکت باید همه جانبه و فراگیر و کامل باشد.

نخستین و در عین حال مشکل ترین عمل در بحث مشارکت، تحقق مشارکت سیاسی مردم است و برای اینکه توسعه سیاسی تحقق پیدا کند «علاوه بر نهادهای قانونی ایجاد تشکل های شناسنامه دار و مشخص که در حد و اندازه خود و در چارچوب قانون سخن می گویند و هر کدام سخنگوی بخشهای مختلف جامعه ما هستند لازم است»( فصلنامه فرهنگ مشارکت، سید محمد خاتمی: سرمقاله)اگر مردم محورند و اگر همه چیز برای مردم است باید توسعه سیاسی را به عنوان یک اصل و محور بدانیم.از آنجا که توسعه سیاسی مستلزم توزیع مجدد قدرت و به تبع آن ثروت و معرفت و منزلت است و این امر چون با منافع تثبیت شده گروهها و جریانات و سرآمدان قدرت در تعارض و تضاد است با دشواری همراه است و به سادگی امکان پذیر نیست و افراد ذی نفوذ و صاحبان قدرت نه تنها از این روند حمایت نمی کنند بلکه با تمام قوا در برابر مشارکت جویی نخبگان دیگر مقاومت می کنند .لذا ساده اندیشانه است که ما تصور کنیم که جریان مشارکت جویی و مشارکت خواهی جریانی از بالا به پایین است و صاحبان زور و زر از مشارکت فعال افراد و گروهها و نخبگان حمایت می کنند.

پس چاره چیست و مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده فعالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آنرا از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده ماندگار و جاودان نخواهد شد. همانگونه که وایزمن می گوید :«انقلابها هرچند اصیل باشند تا به فرهنگ تبدیل نشوند ماندگار نخواهند شد». مهمترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظامهای مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحبنظر باشد و اینکه او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آنها بدهد حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومتهای خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول دوره ای سی ساله جسته و گریخته توانسته اند مردمسالاری را تجربه کنند حافظه تاریخی آنها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آنها باشد همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام قدرت در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست حاکی از عدم اعتماد مسئولین نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالیکه با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است.پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(مشارکت سیاسی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست.

                                         (منبع:کتاب "مبانی و ضرورت مشارکت"-شفیعی مطهر)



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:35 عصر     |     () نظر
 
خدادیدن چه شیرین است
خدادیدن چه شیرین است

 

تقدیم به آنان که از دشمن جور می بینند و از دوست جفا!

سحربردرگه معشوق نالیدن چه شیرین است
سری برآستان دوست ساییدن چه شیرین است

دلی خونباروچشمی اشکبارو  چهره ای خندان
به روی بحرخون خویش خندیدن چه شیرین است

به راه حق فراتر از تن و جان آ برو دادن
به راه عشق خوددادن خدادیدن چه شیرین است

به زیرسلطه دشمن بلادیدن اگرسخت است
به روزحاکمیت هم ستم دیدن چه شیرین است

زدشمن گرهزاران تیرزهرآگین خوری سهل است
زدست دوست جام زهرنوشیدن چه شیرین است

مسلمان بودن و ازکفر رنجیدن سزاوار است
به جرم دین زدینداران جفادیدن چه شیرین است

اگرظلمت هزاران تیرکین بر پیکرت بارد
براوج آسمان چون مهرتابیدن چه شیرین است

به غمخواری غم دل گفتن آرامش دهد اما
غمت با چاه گفتن زار گرییدن چه شیرین است

درآن شهری  که فهمیدن گناه دردمندان است
صدای درد را ازدل نیوشیدن چه شیرین است

بلور دل شکستن بر سریر سرخ  پیروزی
اگرتلخ است طعم دردفهمیدن چه شیرین است

وضو با خون دل تکبیر از سوز جگر گفتن
زباغ سبزسجاده ثمرچیدن چه شیرین است

ز نا پاکی خود گر طعن بشنیدی روا باشد
"مطهر"بودن ودشنام بشنیدن چه شیرین است

سروده : سید علیرضا شفیعی مطهر


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/14:: 7:17 عصر     |     () نظر
 
نه مذهبیم و نه ملت بلکه یک دینیم و یک امت
نه مذهبیم و نه ملت بلکه یک دینیم و یک امت
(رستم پیمان)  
   


همه دستان بیا یک دست و دوستان شویم

به فرض عشق امت، امت را قربان شویم

به حق مذهب حق، کدام مذهب شود باطل

به بطلان مذهب باطل، نه ذاهد و نه رهبان شویم

نه این مذهب، نه آن ملت، نه این دفتر نه آن مکتب

بیا یک امت و یک دین و عاشق یزدان شویم

تویی آن شیر مرد که شیران است مریدد

مریدی بشکنیم و شیر شیر پیران شویم

 

دین مبین اسلام  دارای بیشتر از یک میلیارد پیرو از چمع کل جمیعت کم و بیش (6) میلیاردی کره زمین میباشد که خود در داخل خویش به گروه های متعدد انشعاب داده شده که هر شعبه آنرا مذهب میگوید.

تعدد مذاهب در اسلام که هر کدام بدون شک و تردید خویش را اسلام واقعی و سایرین را انحراف شده گان از مسیر حقیقی اسلام میپندارد، بزرگترین عامل نفاق زا در کنار سایر عوامل نفاق پخش دیگر مانند  ملیت گرایی ، استعمار و... محسوب گردیده و باعث شده اند که دین اسلام را که به گفته شریعتی که برمینای یک ستون که همانا توحید باشد ، استوار است ، به شرک اجتماعی کشاند.

تاسیس حکومت در صدر اسلام بر مبنای داشته های دینی و جمع آوری قبایل و اقوام گوناگون از نقاط مختلف جغرافیای زمین در تحت یک چتر بنام امت اسلامی ، آنچنان یک دولت نیرو مند و نیروزا را از نگاه معنوی و مادی در کره زمین تشکیل داد که قادر شد تا بزرگترین امپراطوران آن زمان که خویش را حاکم و مالک بدون قید وشرط کره زمین میدانستند ، سر به نیست نموده و قبایل بدویی را که  لوگوی بدویت را در کنار چپ پیشانی و بالای چشم خویش به نشان افتخار چسپ زده بودند به متمدین ترین توده بشری آن عصر عوض نماید . اما، انشعاب یک دین به چند مذهب که هرکدام بر مبنای برداشت ها و تحلیل های شخصی یک شخص از اسلام پایه گذاری شده، و قسمت کردن یک امت به چند ملت به اساس هویت ها اجتماعی-فرهنگی شان، باعث شد تا یک ایده به چندین ایده و یک تن به ده ها عضو پارچه پارچه شده و اوقات گرانبهای که باید صرف کشاندن ارزش های اسلامی به آن عده جوامع که تا آن زمان از این ارزش ها محروم بودند، میگردید ، صرف کشیدن شمشیر از غلاف مذهب به هدف اثبات حقانیت خویش و بطلانیت سایرین ضایع گردید.

اوراق تاریخ شهادت میدهد که اختلافات میان مذهبی همیشه یک از عوامل بدبختی مسلمان ها بوده و در طول تاریخ  دشمنان دین اسلام، لباس دوستی یکی از مذاهب را در شانه اهداف شوم خویش آویخته ، پیرویان یک مذهب را علیه مذهب دیگر شورانده تا یخن جانب مقابل برای اثبات حقانیت خویش بدرد و خود با استفاده از این یخن گیری ها ، یخن هردو طرف را  گرفته و به چانب شر آباد که که خود ساخته  ، کشان کشان کش نموده و در این محله بد بختی ها پرتاب و خویش در تپه خیرآباد و بالای کرسی قدرت و عقب میز استعمار که مزین به پیک ها  بلورینی لبریز از خون من و تو است ، این یخن کشی ها را تماشا مینماید و هر کدام من و یا تو که علیه اسلام و در صف دشمن،  سینه را برای دفاع از استعمار سپر کرده ایم و برای تحقق اهداف غرب خون یک دیگر را ریختانده و به جام کارتل های نفتی ریختانده ایم، مستفید از امتیازات خواهیم گشت که که اصلا در خواب شب ذفاف خویش هم ندیده ایم و نه خواهیم دید و دیگر القاب متعدد مانند اسلام واقعی ، میانه رو ، متمدن ، روشنفکر و دانشمند یک از پی دیگرش صف کشیده تا ا توفیق کسب افتخار آویخته شدن در گردن من و یا تو که خود را در راه  آستانه آمد آمد کارتل ها نفتی قربانی کرده ایم ، یابد. که بد بختانه خون بیشتز از (60) لبنانی اعم از شعیه و سنی در آستانه ورود اولولامر جهان یعنی آقای جورج واکربوش از طرف دولت دست نشانده غرب با حزب الله در لبنان به بهانه نشان دادن تعهد خویش، ریختانده شد تا اتحاد دولت فواد سنیوره با غرب و اسرایل بیشر از بیش مستحکم شده و هیچ بند بشری در مورد این اتحاد شک ننماید و اگر بخت یاری نماید و شخصی دیگر در راه خدمت به غرب، تو و یا مرا به عقب نه راند و فقط در پیشا پیش همه قدم بلند نمایم ، به عنوان مرد و یا زن سال که هر سال از طرف مجله تایمز آمریکایی از میان اشخاص مشهور جهان انتخاب میگردد، انتخاب خواهیم گردید  و بعدا حتما  جایزه جایزه صلح نوبل را به عنوان برنده میدان در بالای سر بالا خواهیم برد و در آنطرف جبهه که من و یا تو مجهز به داس و کلنگ که وسابل جنگ اعصار گذشته میباشد ، به هدف دفاع از عدالت علیه ظلمت صف کشیده ایم ، پرده تروریزیم ، افراطی ، بنیاد گرا و یا مدافعان این چهره های خشن تاریخ به چهره عدالت ما توسط رسانه های غربی که واقعا مالکان و حاکمان افکار عامه جهان اند ، کش میگردد تا هر آنچه که گویم به بشر و زن توهین کرده ایم و هر آنچه که کرده ایم ، ظلم کرده ایم.

دشمان دین اسلام بر علاوه که خواستند و توانستند اسلام را به چندین مذهب و ملت تقسیم نماید هر ملت و مذهب را به چندین قسمت دیگر تحت عنوان حماس تروریست ، فتح میانه رو ؛ حزب الله شعیه آله دست ایران ، گروه (14) مارچ تحت رهبری سعد حریری پسر رفیق حریری  دوست عرب ، لبنان و بشر، و القاعده ذرقاویی و صدر ایرانی-شعیی و ...، قسمت نموده اند که بدختانه رسانه های اسلامی هم ، طوطی وار، اصطلاحات رسانه های غربی را که هر اصطلاح  مطابق به بک هدف خاص( رسانه های غربی همیشه میگوید که امروز شعیه های صدری به سنی های  عرافی و یا آمریکایی ها حمله کرده اند و هیچ گاه نمیگوید که عراقی ها به امریکایی ها حمله را کرده اند یا همیشه آزادیخواهان حماس را که برای آزادی فلسطینی ها از زیر ارابه تانگ های اسرایل میرزمند، بنام دهشت افکن ها یاد مینماید و حمله سربازان اسرایل به نوار غزه را هم واکنش به مشک پرانی های حماس میگوید در حالیکه واقیعت  و حقیقت عکس آنها اند) استفاده میشود، تفلید نموده  و سفیدی را که (بی بی سی و یا سی سی ان) سیاه میگوید این ها سیاه تیره تر میگویند.

 در حقیقت مسله، همه مذاهب یک دین و همه ملت های اسلامی یک امت اسلام بوده و است و استفاده نام های مذاهب قبل از و یا بعد از اسم پیروان یک مذهب به جر انداختن سنگ نفاق به جامعه اسلامی چیزی دیگری نبوده و نیست.

پس ،با درک واقعی اسلام همه ما و یا من تو نه مذهبیم و ملت بلکه یک دینیم و یک امت.

رستم پیمان

دانشجوی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/7:: 3:49 صبح     |     () نظر
 
اسلام و معمای پیچیده هستی
سیدمحمد خیرخواه 2008-07-15  
   


              اسلام و معمای پیچیده هستی

                                         

                                        سیدمحمد خیرخواه   

 

   انسان از آغاز پیدایش خود با افکار و خیالات گوناگون همراه بوده و سؤالهای مختلف در فکر و ذهنش جلوه گر شده که به اکثر آنها هنوز هم نتوانسته با کمک عقل و تجربه خود جواب قانع کنندة را ارائه کند و او بیشتر شبیه مسافری بوده است که در طول سفر کوتاه و محدود خود بعضاً خود را هم گم کرده و حتی همین مسافرت خویش را نیز از یاد برده و فراموش کرده که او مسافری بیش نیست که در مسیر یک مسافرت کوتاه و محدود و تاریک و پر ماجرا قرار دارد. که این سفر او در حقیقت از بدو پیدایش و انعقاد نطفه او (*) آغاز تا تکمیل و تکوین مراحل دیگر حیاتش (انعقاد نطفه در رحم مادر، تشکیل و تکوین جسم و جان، تولد و رشد دوران طفویت و جوانی، پیری و مرگ همه و همه این مراحل را شامل گردیده و تمام این مراحل زندگی او شامل همین مدت کوتاه سفر او بوده که با یک محاسبه سطحی میتوان دانست که مدت این سفر چقدر کوتاه و محدود است و آیا این سفر کوتاه و پردردسر قابلیت این همه ادعاها و ماجراجوئی های پرطمطراق را دارد؟ که انسان به آن تفاخر کند؟ چه انسان مثلیکه در این سفر کوتاه خود تنها است او در تمام مراحل زندگی خود هم تنها و غریب بوده که همیشه این تنهائی با او همراه است، در بطن مادر، در زمان تولد، در بستر مرگ، در قبر و گورستان، بعد از مرگ در روز آخرت، و حساب، در محشر در روزیکه هر شخصی از برادر مادر پدر، دوست فرزند و همسر خود گریزان بوده و هر کسی گرفتار اعمال خودش بوده و به دیگری نمیرسد (یوم یفرَّ المرء من  اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه لکل امرءٍ منهم یومئذ شأنُ یغنیه)(*) این انسان در همه این مراحل تنها بوده مگر همین انسان ضعیف و تنها بعضاً با ادعاهای بزرگ و پرطمطراق که به تعبیر شیخ سعدی علیه الرحمه که چه زیبا حالت او را بیان کرده و فرموده:

از جان بیرون نیامده جانانت آرزوست

زنار نابریده و ایمانت آروزست  

بردرگهی که نوبت ارنی همی زنند    موری نه ای و ملک سلیمانت آرزوست  

فرعون وار لاف اناالحق همی زنی     وانگه قرب موسی عمرانت آرزوست  

انصاف راه خود ز سر صدق داده اند

بر درد نارسیده و درمانت آرزوست

برخوان عنکبوت که بریان مگس بود

شهپر جبرئیل مگس رانت آرزوست

هر روز از برای سک نفس بو سعید

یک کاسه شوربا و دوتا نانت آرزوست

سعدی در این جهان که توئی ذرّه وار باش

گردل بنزد حضرت سلطانت آرزوست

و بتائید گفته سعدی علیه الرحمه مولانای بلخ رحمه الله علیه چه زیبا گفته است:

ای برادر مزرع نا کشته باش           

کاغذ اسپید نابنوشته باش

دفتر صوفی سواد و حرف نیست

جز دل اسپند همچون برف نیست

آسمان شو ابر شو باران ببار 

ناودان بارش کند ناید بکار

جان شو واز راه جان جان را شناس           

یاربینش شو، نه فرزند قیاس    

همین انسان پر ادعا و مغرور با همه ادعاها این چنین اجباراً روزی بنزد پروردگار خود میرود (*) مگر او چه بسا که در بین همین راه مسافرت کوتاه خود نیز بمقصود حقیقی خود نرسیده بلکه به دروغ بعضاً فریاد اناالحق سر داده و باعث رنج و مصیبت به خود و دیگران نیز میگردد ولی انسان وارسته و به تعبیر سعدی «رح» (ذرّه وار) و به تعبیر مولوی «رح» (مزرع ناکشته) آن انسان است که از خود بریده و بخدا رسیده و خود را در مقابل هستی و وجود خالق یکتا هیچ بحساب نیاورده که این موجود وارسته از نظر مولانا بلخ چنین شخصیتی است که در ذیل اورا چنین به معرفی میگیرد:

آدم اسطرلاب اسرارعلو است

وصف آدم مظهر آیات اوست

هرچه دروی می نماید عکس اوست

همچو عکس ماه کاندر آب جوست

چون مراد حکم یزدان غفور

بود در قدمت تجلی و ظهور

بی ز ضدی ضد را نتوان نمود

وان شهی بی مثل را ضد نبود

پس خلیفه ساخت صاحب سینه ای

تا بود شاهینیش را آئینه  

و در جای دیگر باز چنین میگوید:     

روزها فکر من این است و هم شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

بکجا می روم آخر ننمائی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

بهوای سر کویش پروبال بزنم

  

همین انسان ناآرام و بی تاب و توان را چه چیزی میتواند آرامش و سکون روحی و روانی ببخشد؟ بدون شک مرجع که میتواند جواب همة این سؤال های انسان را داده و برای انسان پریشان و مضطرب آرامش روحی و روانی را ارمغان دهد.

اعتقاد انسان بوجود خالق یکتاه و باور و یقین کامل او به وحی الهی بوده که میتواند همه این معمای پیچیده هستی را برایش حل نموده و راز و رمز مرگ و حیات را برای انسان واضح و روشن سازد. و سؤالهای بغرنج و همیشگی انسان را پاسخ  کامل و قانع کننده بدهد و به سؤالهای که از کجا آمده ام؟ و بکجا میروم، چرا آمده ام، هدف از خلقت و پیدایش من چه بوده و به چه هدف آفریده شدم؟ همه این سؤالات را ایمان و اعتقاد راسخ انسان به مبدأهستی و وحی الهی میتواند جواب قناعت بخش ارائه کند. زیرا اگر ایمان و اعتقادی برای انسان وجود نداشته باشد در این حالت، وجود هستی، خلقت کائنات و عالم، ادامه زندگی انسان همه و همه گنگ و بی مفهوم می نماید و هدف از ایجاد و پیدایش عالم هستی، خلقت انسان دوام زندگی بشر در روی کرة زمین محدودیت عمر انسان که روزی انسان تولد شده و تا خواسته باشد بخود آید پیر و فرسوده گردیده و ناگهان مرگ به سراغش می آید و بساط زندگی اورا بر می چیند و این روند بهمین صورت ادامه پیدا میکند دیگران از ما پیشتر آمدند و رفتند.

ما آمدیم تا برویم تا دیگرانی که بعد از ما می آیند آنها هم بهمین طور بیایند و بروند و این روند بهمین صورت ادامه پیدا کند و این تسلسل الی ماشاءالله باقی بماند. اگر نعوذ باالله خدا، آخرت، حساب و کتاب در میان نباشد در این صورت زندگی و حیات بشر بی مفهوم است. یعنی چه؟ هر کس بیاید چندتن جو، و گندم برنج، لوبیا تولید کرده و مصرف نماید و بعداً بساط خود را برچیده و به دیار نیستی و عدم رهسپار گردد؟   

از آن گذشته طوریکه اشاره نمودیم هزاران آواز و اصوات متنوع که از اعماق و جود هر انسانی عاقلی راجع به راز و رمز حیاتش بگوش دل او زمزمه کرده و از او خواهان جواب قانع کننده بوده تا باالوسیله این جواب قانع کننده بتواند قلب و ضمیر پریشان او را آسایش و آرامش بخشیده و اضطرابات روحی و روانی او را مرتفع سازد سوالهای همیشگی شبیه یکدیگر از قبیل اینکه این عالم چیست؟ بشر چه موجودی است؟ چرا بوجود آمده و از کجا آمده و چرا آمده آیا مرگ پایان زندگی است؟ حیات اولی چطور آغاز شده؟ مرگ انسان چیست؟ آیاغیر از این زندگی زندگی دیگری هست؟ و هزاران سؤال دیگر که این سؤال ها و امثال آنها همه از آغاز خلقت و آفرینش انسان تا امروز مطرح بحث بوده و تا آخرین روز حیات بشر و الی الابد نیز مطرح خواهند بود.. جواب این همه سؤال ها را فقط ایمان و اعتقاد انسان بوجود خدای پاک و یقین و باور کامل او به وحی الهی میتواند بخوبی ارائه کند و برای انسان تسکین و آرامش روحی بیافریند و روح و روانش را مطمئن سازد. و گر نه انسان کاملاً در خلاء فکری و جهان نا امیدی و یأس قرار گرفته و راه نجاتی هم برای خودش جستجو و سراغ کرده نمیتواند بلکه او همیشه سرگردان و پریشان خواهد بود. هرچند خود را به این سو و آن سو زده ماننده مرغ سربریده ناآرام و خون چکان نمیداند که چه بوده و چه خواهد شد و چه کرده و چه خواهد کرد. که در حقیقت هدف از بعثت انبیاء الهی از آدم (ع) تا خاتم (ع) همه این بوده که برای همه این سؤالهای بغرنج و پیچیدة انسان جواب اساسی و قانع کنندة را با خود بیاورند تا بشریت مضطرب و پریشان را قناعت دهند و سبب آرامش روح و روان او گردند یقیناً هر نوع جواب دیگری علاوه بر اینکه نمیتواند قناعت بشر را حاصل کند. بلکه باعث اضطراب و تشویش های بیشتری نیز برای او میگردد چه در درون هر سؤال سؤال دیگری نهفته بوده و جواب طلب می باشد. لذا یگانه مرجع که میتواند جواب همه این سؤال ها را بدهد ایمان و اعتقاد کامل انسان به دین برحق و وحی الهی بوده که میتواند جواب همه این سؤالها را بخوبی ارائه کند و انسان را روحاً آرامش بخشد.   

و بمصداق آیه قرآن که فرموده (الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب) آنهائیکه ایمان آوردند و عمل نیک و صالح انجام دادند خوشا بحال شان که عاقبت بخیر خواهند بود.

ادامه دارد. . .

    منابع:

قرآن کریم سورة انسان آیه دوم 

قرآن کریم سورة عبس آیه 37 – 34    

کلیات سعدی

مثنوی مولوی

قرآن کریم سورة انشقاق آیه 6

قرآن کریم – سورة رعد آیه 29 – 28  

سیدمحمد خیرخواه   

sm_kh2003@yahoo.co.uk     


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/2/7:: 3:40 صبح     |     () نظر
 
آزادی بیان از نظر اسلام

آزادی بیان از نظر اسلام

 

آیات قرآنی،احادیث نبوی و سیره نظری و عملی پیشوایــــــــــان دین این حقیقت را میرساند که اظهار و عرضه افکار و عقاید گوناگــــون در جامعه در تفکر و بینش اسلامی برای عموم آزاد است و همـــــــه افراد میتوانند در انتقال افکار و اندیشه های خویش به دیــــــگران از طرق مختلف افزارهای گفتاری و شنیداری ، دیداری و نوشـــتاری و هر آنچه انتقال پیام و اندیشه ها توسط ان ممکن است آزاد باشـــــــند.

خداوند در قرآن شریف میفرماید .

وما ارسلناک بالحق بشیرا" و نذیرا" و لا تسئلواعن اصحاب الجحــیم

از آیه مبارکه بالا بر می آ ید که خداوند (ج) به پیغمبر گرامی خویش میفرماید که وظیفه تو امربه معروف و نهی از منکر است و از تــــو در مورد اصحاب دوزخ پرسیده نمی شود یعنی اینکه جبر در انتخاب نیست بلکه همه درانتخاب آزاد اند.

درجای دیگر میفرماید :

والذین اجتنبو الطاغوت ان یعبدوها و انابواالی الله لهم الـــــــــــبشری فبشرعبــــــــادالذین یســـــــــــتمعون القول فیتــــــبعون احســـــــــــنه

بطور واضح و اشکاراین آیه می رساند که آزاد اندیشی و حق اظـهار و بیان و طرح آرای مختلف راه صواب است و ازطرف دیـــــگر در مورد ویژگی های بندگانش چنین میفرماید که انها به سخنان این و ان بدون در نظر گرفتن گوینده و خصوصیات دیگر گوش فرامیدهـــند و  بنابه نیروی عقل و خرد بهترین آنرا انتخاب می نمایند .

دین مقدس اسلام به دلیل برخورداری از منطق نیرومند نه تــــــــــنها پیروان خود را از مطالعه و بررسی سخنان دیگران نهی نکرده بـلکه بندگان راستین خداوند را کسانی میداند که اهل تحقیق و انـــدیشه بوده و بدون چون و چرا تسلیم نمی شوند و نه هر وســــــــوسه ای را می پذیرند به اراء و عقاید مخــــــتلف گوش داده ، و پس ازان به دور از هــر گونه تعصب و لجاجت به انتخاب بهــــــــترین رای مبادرت می ورزنــد و این به گــــزینی جزء درپرتو امکان عرضه تـــــــمام آراء میسرنیست .

بنا" تشخیص و انتخاب قول احسن زمانی میسراست که دیــــدگاههای مخـتلف ابراز شود والا پـــــــــــــــیروی از قول احسن مقهوم ندارد .

شیوه وروش پیغمبر اسلام نسبت به یــــاران و ا صحابش و هم نسبت به مخالفان، اعطای آزادی در بیـــان آراء بود ، با اصحاب در مسایل حکومتی و اجتــــماعی مشوره میکرد،چه بسا به آرای آنان عمل مینمود و با مخالفان در مسایل گوناگــــون اعتقادی گفتگووآنان با حفظ مواضـــع خود با پیامبر و پیشوایان دین به گفتگو می پرداختند .

آیه شریفه : ادعــو الی سبــــــیل ربــک بالحکـــــــــمه والمــــــوعظه الحســـنه وجـــــــادلهـــــم  باللـــــــــــــتی هی احســــــــــــــــــــــــــن

 بیانگر سه راهکار جهت تبلیغ دین مبین اســــــلام است کـــــه آزادی بیان را میرساند.  

دعوت به حکمت: این روش مخصوص دانشمندان و اندیشوران است که دعوت آنان به سوی حق بایــــــــد با استــــفاده از منطق صحیح و استدلالهای منطقی و بیدار ساختن عــــقلهای خفته آنان صورت پذیرد راهکار دوم برای دعوت به اسلام اســــــتفاده از اندرزهای نیـــکو و استفاده از عواطف انسان است زیرا موعظه و انـــــــدرز بیشتر جنبه عاطـــــــفی دارد و این شــــــــــــیوه برای اکـــــــثریت مـردم است .

 در حقیقت حکمت بعد عقلی وموعظه از بعد عاطفی  وجود انــــسان استفاده می کند .

سومین راهکار دعوت به اسلام مجادله و مناظره است و این شــــیوه مخصوص کسانی است که ذهن انها قبلا" از مسایل نادرستی انباشـته شده و بـــاید از طریق مناظره ذهن شانرا خالی کرد تا آماده گی برای پذیرش حق پیدا کند ، این سه راهکار، به خصوص جــــــدال مستلزم آزادی اظهار عقیده است .

 دیده می شود که اسلام برآزاد زیستن و آزاد اندیشی انسانها تکــــــیه نموده اما از آنجائیکه آزادی ها همه در درون جامعه تجلی می یابد و جامعه هم دارای یک سلسله نظام های ارزشی برخاسته از فرهنـــگ معیین ان جامعه است . از اینرو سازماندهی سیاسی واجــــــــــتماعی برجامعــه تابع ملاحظات و مصـــالحی است که نظام فرهنـــــــگی و ارزشی آن جامعه تعیین می کند . بنــــــــابرین تفسیر و تطبیق آزادی بستگی به نظام فرهنگی و ارزشی آن جامعه دارد . بنا" آزادی ها در هرجامعه می بایست بــــا نظام های فرهنگی ، اعتقادی و اخلاقی ان جامعه متناسب باشد .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 88/1/19:: 12:59 صبح     |     () نظر
 
وحدت با هم ؟ یا با من ؟!
وحدت با هم ؟ یا با من ؟!

بنا به روایات برادران اهل تسنن ، میلاد حضرت رسول اکرم (ص) ?? ربیع الاول سال ?? قبل از هجرت است ، ولی راویان شیعه عموما ?? ربیع الاول را روز ولادت آن حضرت می دانند . ابتکار وحدت طلبانه و یشنهاد مدبرانه یکی از شخصیت های جمهوری اسلامی ایران ، از این عامل به ظاهر تفرقه ، نماد یگانگی و سمبل وحدت ساخته است . بنا بر این یشنهاد از دوازدهم ربیع الاول هر سال تا هفدهم آن ماه به عنوان ایام فرخنده میلاد یامبر اکرم(ص) و هفته وحدت نامگذاری شد ، تا در سراسر جهان اسلام آیین های جشن و سرور برگزار شود و در این آیین ها بر تحکیم ستون های وحدت و رشته های استوار همبستگی و یگانگی تاکید گردد . 

وحدت چیست؟

مفصود از وحدت فرق اسلامی از جمله شیعه و سنی این نیست که سنی ها ، شیعه یا شیعیان ، سنی شوند ، یا هر دو مذهب نسبت به بعضی از مواضع خود تجدید نظر کرده ، از برخی باورها دست بکشند ، تا دیدگاه هایشان به یکدیگر نزدیک شود ، بلکه هدف از وحدت این است که طرفین ضمن حفظ مواضع خود :

? - درباره مفترقات با یکدیگر نستیزند. 

? - درباره مشترکات با یکدیگر متحد و متفق شوند و در راه وصول به اهداف مشترک یکدیگر را یاری دهند . 

اگر چنین وحدتی جلوه گر شود ، تمام فتنه ها و درگیری های قومی ، قبیلگی ، نژادی ، فرقه ای و مذهبی رفع شده ، مسلمین در دنیا به عنوان عظیم ترین ، قدرتمندترین و ثروتمندترین اتحادیه و بلوک سیاسی ، اقتصادی ، کشاورزی ، نظامی ، فرهنگی و... مطرح می شوند .

از آن پس دیگر منابع مالی و انسانی مسلمین به غارت ابرقدرت های شرق و غرب نمی رود !

...فلسطین مظلومانه پرپر نمی شود و جوانان مبارز غریبانه به خاک و خون نمی غلتند ! و اقلیتی صهیونیست بر بیش از ???میلیون عرب و بیش از یک میلیارد مسلمان نمی خروشند و فخر نمی فروشند !

....بوسنی و هرزگوین ستم دیده لگدکوب صرب های وحشی و متجاوز نمی شود و ناموس مسلمانان مورد اهانت قرارنمی گیرد !

...چچن مسلمان از نقشه جغرافیایی جهان محو نمی شود ! و...

   موانع وحدت اسلامی چیست؟

نهال وجود همه پیامبران راستین الهی از چشمه سار زلال وحدانیت می نوشند و طبعا نباید میوه ای جز وحدت به بار آورند . گوهر پیام همه انبیا یکی است . « لا نفرق بین احد من رسله » ( بقره ، ???) 

بنابراین نباید بین موحدان اختلافی باشد ، بویژه بین پیروان و مومنان به یک دین و آیین . 

بدون تردید ، وحدت و همبستگی ملل اسلامی مورد تاکید و آرزوی همه اندیشمندان ، روشنفکران و دانشمندان اسلامی است . همه مصلحان ، مسلمانان را به وحدت خوانده اند، اما چرا علی رغم این همه تاکیدات و توصیه ها ، وحدت واقعی تحقق نمی یابد ؟ به باور من علت عمده عدم تحقق وحدت ، نامشخص بودن محور وحدت است . همه ، وحدت را می ستاییم ، ولی عملا برتفرقه می افزاییم . چرا ؟ چون درک و تعریف ما از مفهوم وحدت ، یکسان و شفاف نیست . همه وحدت را می خواهیم ، اما نمی گوییم حول چه محوری؟!

فرض کنید ندادهنده ای در یک بیابان یا دشت وسیع ، همه مردم پراکنده را به تجمع در یک نقطه فرا بخواند، اما محل دقیق تجمع را مشخص نکند . در نتیجه هر گروه و دسته ای در یک نقطه گرد می آیند . در این صورت تفرق افراد به تفرق گروه ها می انجامد . در حالی که اگر منادی ، همه را به تجمع در حول یک پرچم یا یک درخت یا یک محدوده مشخص فرا بخواند، لااقل افراد مشتاق و با حسن نیت در فهم و درک تجمع و گردهمایی مختلف و متفرق نمی شوند .

خداوند در آیه ?? سوره آل عمران وقتی اهل کتاب را به وحدت فرا می خواند ، بلافاصله محور وحدت را مشخص می کند :

« قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم...»

« بگو ای اهل کتاب ! بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است ، پیروی کنیم.( و آن کلمه این است که ) به جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و برخی از ما بعضی را به جای خدا به ربوبیت تعظیم نکنیم . ( یعنی روسای مذهب را به رتبه پرستش و اختصاصات الهی نرسانیم. ) پس اگر از حق روی گرداندند ، بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم .»

علت اصلی بیشتر اختلافات بین ادیان ، مذاهب و نظریات مختلف ، قشری نگری و ظاهراندیشی است . گوهر و جوهره همه ادیان الهی یکی است . ما هر چه از پوسته و ظاهر به سوی مغز و اصل ادیان پیش می رویم ، بیشتر به مایه های وفاق و وحدت و سرمایه های وحدانیت نزدیک می شویم .

 مخاطبان پیام هفته وحدت تنها اهل تشیع و تسنن نیستند ، بلکه هر انسان باید آن قدر سعه صدر و ظرفیت داشته باشد که بتواند عقاید مخالف خود را بشنود ، تحمل کند، منطقی و منصفانه برخورد کند، مخالف را تکفیر و تفسیق نکند ، برمخالف نشورد و با او نستیزد . منطق قرآن از هر مسلمان می خواهد که هر سخنی را بشنود ، آن را با معیار خرد بسنجد و از بهترین آن پیروی کند :

« فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه » ( زمر ، ??)

و باز این پیام قرآن است که ما را به بهترین شیوه بحث ، مناظره و گفت و گو فرا می خواند: 

« ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن » ( نحل ، ???)

معنی وحدت این نیست که هرکس بخواهد با ما متحد باشد ، باید مثل ما بیندیشد ، بلکه باید با بهره جستن از معیارها ، ملاک ها و منابع مستند قرآنی و روایی و ترازوی منطق و عقل ، اندیشه ها و افکار را بسنجیم ، تا با جرقه حاصل از برخورد اندیشه ها و اصطکاک افکار ، راه صواب و اندیشه برتر نمایان شود . 

 اصل  «اختلاف » در اندیشه ها و افکار پدیده ای مثبت و رشدآور ارزیابی می شود . کمال انسان ها در اختلاف اندیشه هاست . پیامبر بزرگوار ما(ص) ، اختلاف فکری اندیشمندان را رحمت و مایه رشد علمی و عقلی می نامند . اگر همه افکار و عقاید مثل هم باشد ، تضارب آرا معنا ندارد . بنابراین تنها راه حفظ وحدت برای همه ملت ها ، فرقه ها و افراد این است که یکدیگر را تحمل کنند ، ظرفیت های فکری ، سیاسی ، اجتماعی ، علمی ، عقلی و مذهبی خود را ارتقا دهند .

                                                   سید علی رضا شفیعی مطهر

از وب مدارا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/12/25:: 11:55 عصر     |     () نظر
 
دوای همه دردها

دوای همه دردها

انتظار

«... أنّ الارض‌ یرثها عبادی‌ الصالحون‌؛ این‌ زمین‌ را، بندگان‌ صالح‌، به‌ میراث‌ می‌برند.» (انبیاء/105)

احساس‌ انتظار، مثل‌ احساس‌ تشنگی‌ است‌:

احساس‌ تشنگی‌، آدم‌ را، به‌ آب‌ می‌رساند، و احساس‌ انتظار، انسان صاحب‌ نظر آگاه دین‌ باور حقیقت‌ جوی‌ را، به‌ حجت‌ بالغه‌ الهی‌!...

اسلام‌، بزرگ‌ترین‌ اصل‌ اجتماعی‌ و پاک‌ترین‌ نهاد سیاسی‌ دین‌ را، اعتقاد و التزام‌ به‌ رهبری‌ «معصوم‌» می‌داند.

رهبر جامعه‌ انسان‌، هیچ‌ کس‌ نمی‌تواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام‌» که‌ به‌ طور مستقیم‌ از سوی‌ خدا و یا به‌ امر حق‌ و به‌ دست‌ پیامبر، تعیین‌ شده‌ باشد.

حقیقت‌ دین‌، جز این‌ نیست‌ و بلوغ‌ انسانیت‌، جز از این‌ راه‌، مقدور نمی‌تواند شد.

شیعه‌، نیز ـ با التزام‌ و پایداری‌ بر این‌ اصل‌ خدایی‌ ـ در هیچ‌ لحظه‌ای‌ از تاریخ‌، هیچ‌ «ظالم‌» و «روند ظالمانه‌ای‌» را تأیید و تصدیق‌ نکرده‌، و بر سر این‌ کار، «جان‌» خویش‌ را ـ در همواره همه‌ جا ـ بلا گردان‌ «ایمان‌» خویش‌ ساخته‌ است‌!...

در آن‌ حدیث‌ مشهور، هم‌، که‌ سخن‌ از قیام‌ حجت‌‌، به‌ میان‌ می‌آید، تاکید، بر سر «ستم‌ ستیزی‌» است‌:

«یملاالله به‌ الارض‌ قسطاً و عدلاً، کما ملئت‌ ظلماً و جوراً. خداوند، این‌ زمین‌ را ـ به‌ دست‌ او ـ از عدل‌ و داد، سرشار می‌سازد، همانطور که‌ از ظلم‌ و جور سرریز شده‌ باشد!...»

تو گویی‌ که‌ آنچه‌ دیو آتشخوارة‌ «ظلم‌»، بر سر آدمیان‌ خاک‌ می‌آورد، با هیچ‌ داغ‌ و زخم‌ دیگری‌، برابری‌ نتواند کرد، اصلاً، همة‌ دردهای‌ بشر کجا، و این‌ آتش‌ جانسوز خانمان‌ بر باد ده‌، کجا؟!

و دوای‌ این‌ همه‌ درد: «عدالت‌»!

از نگاه‌ «شیعه‌»، عدالت‌، اصل‌ دین‌ است‌:

نخستین‌ پیشوای‌ او، در محراب‌، به‌ گناه‌ عدالت‌، به‌ قتل‌ می‌رسد!!

و آخرین‌ پیشوایش‌، برای‌ این‌ که‌ به‌ داد عدالت‌ برسد قیام‌ می‌کند؛

و آخرین‌ حلقه‌، از مجموعة‌ حلقات‌ مبارزات حق‌ و باطل‌ را ـ که‌ از آغاز جهان‌، بر پای‌ بوده‌ است‌ ـ به‌ سامان‌ می‌برد.

همة‌ حرف «انتظار»، همین‌ است‌:

سفری‌ دور و دراز، برای‌ رسیدن‌.

با چشمان‌ «آینده‌»، تکلیف‌ «حال‌» را، روشن‌ کردن‌.

در آستانة‌ سقوط‌ و ابتذال‌،، دست‌ انسان‌ را گرفتن‌، و او را، تا درگاه‌ نگاه‌ خدا، بالا کشیدن‌ و بر تحقّق‌ آرمان‌ والای‌ همة‌ انبیا و اولیا و مردان‌ رزم‌ آور راه‌ حق‌، نظر داشتن‌!.

ودرآخرین‌ رزم‌ ـ پیروزمندانه‌ ـ حیثّیت‌ عادلانة‌ خاک‌ را از نگاه‌بلند «بقیة‌الله» به ‌نظاره ‌برخاستن‌...و این‌، حرف کمی‌ نیست‌!.


نویسنده: ابوالقاسم حسینخانی، قطعه‌ ادبی‌ برگزیده‌ دومین‌ جشنوارة‌ برترین‌های‌ فرهنگ‌ مهدویت‌؛ ویژة‌ مطبوعات‌‌.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/8/6:: 1:15 صبح     |     () نظر
 
نقشهی 25 گنج بزرگ دنیا
نقشه‌ی 25 گنج بزرگ دنیا
کلید

امام صادق کسی است که خود به این گنجها دست یافته است.  پس آدرسهایش همه درست است.

با دقت، پایت را جای پای امام بگذار و برو تا تو هم برسی.

بسم الله:

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ:بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.

2- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة:و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏گیری (مثبت و سازنده) یافتم.

3- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) یافتم.

4- و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجدته فی تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.

 

برگ عیشی به گور خویش فرست        کس نیارد ز پس، تو پیش فرست

 

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة: و شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش: و رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکأ: و روشنی قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

9- و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة: و (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل:و روشنی رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.

12- و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی:و دوستی خدای تعالی را جستجو کردم، پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.

13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله: و سروری و بزرگی را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.

14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم.

15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر:و کارهای پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم.

16- و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم: و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

17- و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکار یافتم .

18- و طلبت الراحة، فوجدتها فی الزهد:و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایی یافتم.

19- و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع: برتری و بزرگواری را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنی یافتم.

20- و طلبت العز، فوجدته فی الصدق: و عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم، پس آن را در راستی و درستی یافتم.

21- و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم: و نرمی و فروتنی را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

22- و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة: و توانگری را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.

 

قناعت توانگر کند مرد را          خبر کن حریص جهانگرد را

 

23- و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن: و آرامش و همدمی را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق: و همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویی یافتم.

25- و طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین: و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.


مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/8/6:: 1:9 صبح     |     () نظر
 
لطفا کسی به این سوالات امام صادق جواب دهد!

لطفا کسی به این سوالات  امام صادق جواب دهد!

تقدیم

اندرزهاى دهگانه

 

مردى از امام صادق علیه السلام نصیحتی خواست! آن حضرت به او فرمودند:

 

1- اگر خداى تعالى روزى را به عهده گرفته است غصه خوردنت براى چیست؟!

2- اگر روزى تقسیم شده است، حرص و آز براى چیست؟!

3- و اگر سنجش (در قیامت) حق است، پس ثروت اندوزى براى چیست؟!

4- و اگر عوض دادن خداى تعالى حق است، پس بخل ورزیدن براى چیست؟!

5- و اگر کیفر الهى آتش دوزخ است، پس گناه براى چیست؟!

6- و اگر مرگ حق است، پس شادمانى براى چیست؟!

7- و اگر (کارنامه) اعمال بر خدا عرضه مى‏شود، پس فریب براى چیست؟!

8- و اگر گذر کردن بر صراط حق است، پس خودپسندى براى چیست؟!

9- و اگر تمام چیزها به قضا و قدر است، پس اندوه براى چیست؟!

10- و اگر دنیا ناپایدار است، پس اعتماد و آرامش به آن براى چیست؟!

ازتبیان


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/8/6:: 1:5 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
EMOZIONANTE
همفکری
حاج آقاشون
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
upturn یعنی تغییر مطلوب
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات